یک داستان محشر
وقتی ژوزف خیلی کوچک بود، پدربزرگ برایش یک روانداز محشر دوخت.
یک روز مادر به او گفت: «ژوزف رواندازت را نگاه کن. زشت شده، کهنه شده پاره پوره و پوسیده شده دیگر وقتش است که بیندازیش دور!»
ژوزف گفت: « پدربزرگ میتواند درستش کند.»
پدربزرگ ژوزف روانداز را برداشت؛ اینورش کرد آن ورش کرد، همانطور که قرچ قرچ قیچی میکرد و میکرد و میکرد تند و تند سوزن میزد و میزد و میزد و میگفت: هوم! از این پارچه فقط بهاندازه کمی مانده، ازش چی جور کنم؟
پدربزرگ برای ژوزف یک کت محشر درست کرد ژوزف کت را پوشید و بیرون رفت تا بازی کند. اما ژوزف روزبهروز بزرگتر میشد و کت محشرش هم روزبهروز کهنهتر.
ادامه داستان واقعا محشر میشود.
یک داستان محشر، بازهم کتابیاست درباره رابطه پدربزرگ و نوه. اما این بار قصه از حد یک رابطه عاطفی فراتر میرود. پدربزرگ این قصه کسی است که آنچه از گذشته باقیمانده را برای امروز بازآفرینی میکند.
این حرکت او دو معنا دارد؛
اول اینکه چه خوب است آنچه را از گذشته مانده بهراحتی دور نیندازیم. دوم اینکه اگر قرار است از آن استفاده کنیم، باید تغییر در آن به وجود بیاوریم و چه خوب است این را کسی انجام دهد که تجربه زیستن دارد.
در ضمن کار پدربزرگ میتواند معنایی فراتر هم داشته باشد؛ آنچه از گذشته برای ما مانده میراث فرهنگی ما است.
دو نکته خوب در کتاب “یک داستان محشر” دیده میشود:
تکرار
تکرار کلمات خوشایند است و معمولاً کودکان از آن خوششان میآید.
داستان
در داستان همانطور که خواننده قصه کتاب را میخواند متوجه میشود که در پایین صفحه هم قصهای تصویری وجود دارد؛ قصه خانوادهای از موشها که به موازات داستان پیش میرود.
پس خوانندهی کتاب یک داستان محشر، دو داستان را در یک کتاب میخواند.
بیشتر بدانید
یک داستان واقعا محشر از خانم فوئب گیلمن.
او در کودکی رواندازی که مخصوص خودش باشد، نداشت. اما حالا به کمک تخیل شگفتانگیزی که دارد، توانسته است فقط با کاغذ و رنگ از هیچ چیز دنیایی کامل خلق کند.
کتاب “یک داستان محشر” یک انیمیشن کوتاه هم دارد. برای دیدن آن در تصویر جلد کتاب روی علامت کلیک کنید.
تصاویری خاطرهانگیز و لذتبخش، این داستان شادی آفرین را همراهی میکند.
بیشتر بخوانید
aseman –
این کتاب خیلی قدیمی را من خیلی دوست دارم. زمانی که یادم میاد این کتاب را برایم خریدند. اینکه دو داستان در یک داستان است مرا شگفت زده میکند. آفرین به این پدربزرگ
ادمین –
بسیار خرسندیم از اینکه دوست میچکا هستید.
فریدا –
برعکس تصاویر محتوای داستانی جذابی داره و خیلی خوب به مفهوم بازیافت پرداخته است.
علیرضا صباحی –
جدا که یک داستان محشره. خوشم اومد، پیشنهاد میکنم
راضیه –
به نظرم دیگه خیلی داره بهینه میکنه و این اصلا خوب نیست
شاپرک –
تصویر کتاب در ابتدا نشون میده قدیمی باشه ولی داستان جالب داره