داستان «صفر» چیست؟
داستان «صفر» چیست؟ «صفر عدد گرد و گندهای بود. به خودش که نگاه کرد فقط یک سوراخ دید، آنهم درست وسطش. او هر روز عددها را میدید که به ترتیب صف میکشیدند. صفر دلش میخواست مثل بقیه شمرده شود و بهحساب بیاید؛ ولی مگر میشود عددی را که هیچچیز نیست، شمرد؟ صفر احساس کرد که موجودی توخالی است و هیچ ارزشی ندارد.