کتاب مراقبم باش!
آقای اشنیپل توی تاب لمداده بود و درحالیکه خودش را کشوقوس میداد به شاخههای درخت بالای سرش نگاه کرد و گفت: راستراستی چقدر زیباست!
یوری با دوست تازهاش بازی کرد، کلی بازی بامزه. آقای اشپپینل بازی کردن با بچهها و مراقبت از آنها را از یوری اید گرفت و چقدرهم به آنها خوش گذشت… .
چیزی که در کتاب” مراقبم باش!” جلب توجه میکند رابطه بین آقای اشنیپل با یوری است. آقای اشنیپل مثل خیلی از بزرگترها نمیداند وقتی با بچه سروکار دارد چه باید بکند اما همینکه چند کلام با او حرف میزند متوجه میشود چقدر هم این کار ساده و لذت بخش است.
به نظر این کتاب از آن دسته کتابهایی است که علاوه بر کودکان، بزرگترها هم باید بخوانند تا متوجه شوند هنگامیکه به دنیای یک کودک نزدیک میشوند چه لذتی را تجربه میکنند. کافی است به آغاز داستان توجه کنیم؛« آقا اشنیپل روی یک تخت دراز کشیده “اما در انتها؛” در آسمان پرواز میکند.»
پشت جلد
یوری میداند چهطوری باید از خودش مراقبت کند، ولی آقای اشنیپل نه!
آقای اشنیپل فقط این را میداند که دنیا با یوری چقدر میتواند جای هیجانانگیزی باشد. بنابراین هردو تصمیم میگیرند که قضیه مراقبت کردن را به بعد موکول کنند!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.