عاشقتم کانگوروی آبی
کانگوروی آبی مال لیلی بود. مال خود خودش. هر شب که میخواست بخوابد او را بغل میکرد و میگفت: «عاشقتم کانگوروی آبی» و کانگوروی آبی در چشم به هم زدنی میخوابید. تا اینکه یک روز عمه لیلی برای خوردن چایی به خانه آنها آمد.
او برای لیلی یک هدیه آورده بود. هدیه او یک خرس قهوهای وحشی بود. خرس پشمالو گرمونرم بود و چشمهایی به رنگ قهوهای داشت. آن شب لیلی خرس را با خودش به رختخواب برد و گفت عاشق خرسهای قهوهای است. البته به کانگورو گفت که عاشق او هم هست اما کانگورو خوابش نبرد. کمکم با ورود عروسکهای بعدی کانگوروی آبی …
قصهی اسباببازی و کودکان قصهای به درازای تاریخ است. هیچ کودکی نیست که اسباببازی دوست نداشته باشد و هیچ کودکی نیست که با اسباببازی محبوبش شب چشمهایش را رویهم نگذاشته باشد.
امروزه کودکان ازنظر تنوع اسباببازی و وفور آنها خیلی با کودکان گذشته فرق دارند.
درگذشته بیشتر اسباببازیها دستساز بود و ساختن آنها هم کار سادهای نبود و زمان زیادی میبرد. اما امروزه با آمدن دستگاههای جدید در مدتزمانی کوتاه هزاران عروسک تولید و روانه بازار میشود.
بازار اسباببازیها و عروسکها حسابی گرم است. یک کودک همینکه وارد مغازهای شود با انواع و اقسام عروسکها روبرو میشود تا جایی که گاهی نمیداند کدامیک را انتخاب کند.
موضوع اصلی کتاب عاشقم کانگوروی آبی هم همین است. او ابتدا یک عروسک بیشتر ندارد که کانگورویی است به رنگ آبی. اما بعد، آنقدر تعداد عروسکها زیاد میشود که در رختخوابش جایی برای کانگوروی آبی نمیماند.
لیلی با دیدن هر عروسک به او همان جمله تکراری و کلیشهای را میگوید؛ اینکه عاشق است. هرچند این جمله را اولین بار برای کانگورو بهکاربرده است اما حالا تبدیل به جملهای تکراری شده که مرتب ورد زبانش است و اگر از همین زاویه به موضوع نگاه کنیم متوجه نکتهی ظریف داستان میشویم، اینکه زندگی مصرفی امروزی کاری کرده است که حتی جملات عاشقانه هم تکراری شود.
قصه علاوه بر اینکه به کودکان یادآوری میکند که از مصرفگرایی دست بردارند، این نکته را هم میگوید که باید مواظب باشیم از به کار بردن جملاتی که بار معنایی و ارزشی دارند، پرهیز کنیم.
کتاب “عاشقتم کانگوروی آبی” کتابی با تصاویری خوب و با جملاتی کوتاه و تأثیرگذار که پشت سر هم تکرار میشوند. تکراری که همه بچهها دوست دارند. تصاویر کتاب نقش مهمی در انتقال قصه و احساس شخصیتها به خواننده دارد.
قصه نکته مهمی را هم مطرح میکند. درست است که گاهی بزرگسالان یادشان میرود اطراف کودک را با وسایل جدید پر نکنند اما کودکان هم خوب است یاد بگیرند با آمدن هر وسیله جدید اسباببازیهای قبلی را دور نیندازند.
قصهی کتاب “عاشقتم کانگوروی آبی” علاوه بر همهی آنچه در بالا گفته شد، در مورد روابط و دوستی نیز هست. اینکه داشتن دوستهای زیاد اگرچه برای ایجاد رابطه و احساس امنیت بسیارعالی و مناسب است اما خوب است بدانیم با افزایش مراودات از کیفیت آنها کاسته میشود و بهترین رابطهها، رابطههایی قدیمی و دوستیهای ماندگار است.
پشت جلد
کانگوروی آبی عروسک محبوب لیلی بود. یک روز خرس قهوهای وحشی از راه رسید، بعد هم خرگوش زرد کتانی، تولهسگهای پشمالو و عروسکهای دیگر.
کانگوروی آبی احساس کرد که دیگر پیش لیلی جایی ندارد…
بیشتر بخوانید
درباره عاشقتم کانگوروی آبی در کتابک
دارا –
برای تعداد بالا چطوری میتونیم سفارش بدیم؟!
بهاره اصلانی –
این کتاب را موجود می کنید؟
ادمین –
بله، چرا که نه!