کتاب تالاپ ترسناک
یک درخت سیب کنار دریاچه بود. خرگوش ها در کنار رودخانه بازی میکردند که ناگهان صدای تالاپ ترسناکی آمد. خرگوشها از جا پریدند و باهم گفتند باید فرار کنیم الآن تالاپ ترسناک میآید. آنها در حال فرار به یک روباه رسیدند. روباه را هم ترساندند و فراری دادند. بعد نوبت میمون بود و به دنبالش خوک و فیل و بعد ببر و خفاش. خلاصه کلی حیوان میدوید و میخواستند از آن فرار کنند.
این داستان از چند جهت قابل توجه است؛ چرا ما از ناشناختهها میترسیم؟
البته که فرار کردن یک واکنش ناخودآگاه برای حفظ جان و بقا است و حتما یکی از دلایل ماندگاری انسان و حتی حیوانات در روی کرهی زمین بوده ولی ترسی که ما را از زندگی و توجه به آن دور کند، حتما ناآگاهانه و غلط خواهد بود. اگر قبل از فرار کردن از چیزی که ما را می ترساند، دقیق و متمرکز نگاهش کنیم، بازهم فرار را بر قرار ترجیح میدهیم؟!
پشت جلد
خرس بزرگ و خرگوش کوچولو، از تالاپ ترسناک میترسند و فرار میکنند.
اما تالاپ ترسناک کیست و کجا پنهان شده است؟
کتاب را باز کنید و ببینید…
بیشتر بخوانید
برای آشنایی با ترس از ناشناختهها کتاب سگ سیاه میتواند مورد خوبی باشد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.