کتاب قصههای پدربزرگ
قصههای پدربزرگ، کتاب خاطرات، قصهها برای زمانی است که دیگر پدربزرگ در دنیا حضور ندارد. اگر آن را بخوانیم یادش در قلبمان همیشه زنده می ماند.
همهچیز از سفری با خاطرات پدربزرگ شروع میشود، سفری که راوی این داستان یعنی دخترک با پدربزرگش آغاز میکنند. آن دو دست در دست هم به جادهای بیانتها گام میگذارند.
این سفر خاطرات برای کشف بهار است.
بهارِ طبیعت که خودش را با لانهی پرنده و جوجههای تازه سر از تخم درآورده نشان میدهد. آنها چشم به بالا دارند تا مادرشان بیاید و برایشان غذا بیاورند.
ماجرای کتاب در پنج فصل اتفاق میافتد:
بهار
تابستان
پاییز
زمستان
و فصل آخر که شهرفرنگ خاطرات پدربزرگ نام دارد؛ فصلی که تمامکنندهی کتاب است و قصه دوباره به نقطه آغاز خود می برگردد. این چرخه که یادآور طبیعت هم هست به کتاب ساختار متفاوتی میدهد.
کتاب” قصههای پدربزرگ”، زبانی شاعرانه از ارتباط نوه با پدربزرگ دارد که از طریق جملات کوتاه و تأثیرگذار منظور و سخنش را به خواننده منتقل کرده است.
اما اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم شاید کسانی که از این دنیا می روند، دیگر در ذهنمان و خاطرات مشترکمان حضوری زنده و پویا داشته باشند. به همین دلیل باید برای گذراندن دوران سوگواری و از دست دادن او به همین ذهن و خاطرات پناه برد و قدرشان را دانست. اینها گوهری ارزشمند هستند که در موقع نبودشان به کمک ما می آیند تا تحمل بار مصیبت از دست دادن عزیزان را سبک کنند.
به ویژه آنکه اگر در میان خانواده ما کودکی وجود داشته باشد که با فردی از اعضای خانواده رابطه ای عاطفی داشته و اکنون او را از دست داده است.
این کتاب به کودکان یکی از روش های رویارویی با سوگ عزیران را می آموزد. اما در کنار آن خواندنش برای هر کودکی به خاطر زبان شاعرانه و جملات کوتاهش به نظر ضروری است.
پشت جلد
هیچ چیز به پای وقت گذراندن با پدربزرگ نمیرسد…
گردش در مزرعه و پارک، تعمیر اسباببازیهای کهنه، و بهتر ازهمه گوش کردن به قصههای پدربزرگ.
بیشتر بخوانید
اگرتمایل به خواندن کتابی در این زمینه دارید، ما به شما کتاب بابابزرگ سبزمن را پیشنهاد میکنیم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.