بابا و دایناسور
نیکولاس پسری بود که از تاریکی میترسید. از زیر درپوشهای فاضلاب و حشرات خیلی بزرگی که لای بوتهها زندگی میکردند، میترسید. در عوض بابای نیکولاس از هیچچیز نمیترسید. نیکولاس سعی میکرد مثل بابایش شجاع باشد اما به کمک نیاز داشت. کمکی بزرگ…
روزی، بابا برای نیکلاس یک دایناسور خرید. حالا دیگر او از هیچچیز نمیترسید چراکه دایناسورها تاریکی را دوست دارند و از حشرهها نمیترسند.
آنها درپوش چاههای فاضلاب را برای ناهار میخورند و چیزهای زیر آنهم برای آنهاست. حالا نیک کوچولو با داشتن دایناسور نهتنها ترس از تاریکی را فراموش کرده بود بلکه حتی ترس از بازیهای دستهجمعی و حتی فردی، مثل شنا را فراموش کرده بود.
اما یک روز وقت فوتبال اتفاقی افتاد که دوباره ترسهایش برگشت. تنها کسی که میتوانست به او کمک کند پدر بود و پدر آمادهی کمک شد.
هرچقدر داستان و کتاب درباره ترس نوشته شود، بازهم کم است. چراکه ترس جزو جداییناپذیر از زندگی انسانهاست. البته ترس بهتنهایی چیز بدی نیست. چراکه در خیلی از موارد باعث نجات انسان میشود. ترس باعث میشود که ما از خطر دور شویم و از چیزی که جان و روحمان را تهدید میکند، فرار کنیم.
اما باید گفت ترس دو جنبه دارد. جنبه بیرونی و جنبه درونی. جنبههای بیرونی را میشود تا حدی حل کرد. اینکه از موقعیت ترسآمیز فرار کنیم. یا خودمان را مسلح به وسایلی کنیم که جانمان را حفظ میکند یا اینکه از دیگران کمک بگیریم و …
اما ترسهای درونی بهراحتی کنار نمیروند. این ترس ها از همان آغاز زندگی بشر با او همراه بوده و هستند.
اینگونه نیست که اگر چیزی باعث ترسمان شد به سادگی از کنارش برویم، چون چنین ترسی همواره با ما هست. هر جا که برویم. او در ذهن ما جا گرفته است و در بسیاری از مواقع بیرون آوردنش کاری سخت و دشوار است. اما ناشدنی نیست و نیاز به محرک بیرونی دارد. این محرک بیرونی میتواند اشیا و چیزهایی باشد که کودک در عالم واقعیت با آنها سرو کار دارد و همچنین نزدیکان او مثل پدر یا مادر.
شخصیت این داستان هم دچار چنین ترسی شده است. او در وهله اول شجاعتش را ازدستداده و به همین دلیل در مواجهه با موقعیتهایی که نیاز به چنین عنصری هست، کم میآورد.
بهنظرم کتاب«بابا و دایناسور» میگوید که برای برطرف کزدن ترس کودکان به هردو مورد، نیاز است. اما نکته اصلی این است که به کودک یادآوری میکند اگر مشکلی دارد و ترسی سراغش آمده بهتر است از دیگران کمک بگیرد و چه کسی بهتر از پدر و مادر.
این ترس حتی در هنگام خواب هم سراغش میآید. او باید راهحلی پیدا کند. تا اینکه پدر برایش دایناسوری میآورد و او آن را در جیبش میگذارد.
درست است که این دایناسور یک عروسک است اما باید توجه کنیم که آن را پدرش به او میدهد. پدری که برای پسرک مظهر شجاعت است. گویی هنگامی که عروسک را به او میدهد بخشی از همان شجاعت خودش را هم در آن گذاشته است.
پسرک با همین مظهر شجاعت در بسیاری از کارها و ورزشها موفق میشود؛ صخرهنوردی، گل زدن در زمین فوتبال که به نظر غیر ممکن میآمد و … .
پدر و مادر هم با دیدنش به او افتخار میکنند. اما اتفاقی که نباید میافتد. تلاش پسرک برای اینکه به گذشتهی پر شکوهش برگردد، قابلتحسین است.
تصاویر کتاب «بابا و دایناسور» همپای قصه حرکت میکنند.
تصویرگر درجاهایی که ترس بر زندگی و روان نیک حاکم شده تصاویر را سیاه کشیده و آنها را بارنگهای خاکستری پوشانده شده است. البته تماماً سیاه و خاکستری نیست و بخشی که خود نیک حضور دارد تقریباً روشن است. این کار هم از طریق ایجاد سایهروشن و نورپردازی انجامشده است.
پشت جلد
باباها از دل پسرشان خبر دارند؛ بیشتر از هر کسی دیگری.
بیشتر بدانید
بسیاری از کودکان در مقطعی از زندگی خود دچار ترس و اضطراب میشوند. این ترس در کودکان میتواند ترس از ناشناختهها یا شخصیتهای خیالی آنها باشد. تشویق کردن کودک به صحبت کردن درباره ترسهایش و آموزش مقابله با آنها، به نترسیدن او کمک میکند.
همچنین در برابر کودکی که توهماتی از روی ترس دارد نباید سرزنشگر بود. گاهی میشود این اطمینان را به او داد که اشکالی ندارد بترسد. اغلب والدین، ناآگاهانه به فرزندان خود برای ترسشان فشار میآورند. در نتیجه، این کار باعث افزایش اضطراب در کودکان میشود.
به فرزند خود بیاموزید که ترسیدن اشکالی ندارد و در عین حال او را تشویق کنید که برای از بین بردن ترسهایش تلاش کند. اشتباهات و نقصهای کودک خود را بپذیرید.
در مواردی هم باید به رفتارهای شجاعانه کودک خود پاداش داد. اگر کودک شما با ترس خود روبرو میشود، باید این رفتار را با در آغوش گرفتن و کلمات هیجان انگیز تشویق کنید. حتی بهتر است برای تشویق رفتار شجاعانه به آنها پاداش بدهید.
کتاب “بابا و دایناسور” یک انیمیشن کوتاه هم دارد. برای دیدن آن در تصویر جلد کتاب روی علامت کلیک کنید.
برای آشنایی بیشتر با کتاب بابا و دایناسور و شنیدن فایل صوتی کلیک کنید.
بیشتر بخوانید
درباره بابا و دایناسور در کتابک
درباره بابا و دایناسور در خبرگزاری مهر
دانیال –
لطفا کتابهای بیشتری با شخصیت دایناسور ها چاپ کنید
داینی –
از این که در داستان از شخصیت دایناسور استفاده شده خوشحالم چون بچه ها بیشتر این جور شخصیت ها هستند .
هیوا –
نمیدونم چرا بچه ها احساس ترس دارند اما چندتا کتاب که در این زمینه خریدم بهش کمک کرد و تا حدی بهتر شده
کارشناس میچکا –
احساس ترس در بچه ها وجود دارد ولی ما بزرگترها باعث بروز آن می شویم. در این زمینه میتوانیم کتاب هایی مثل: مهمان های وقت خواب، ایزی و راسو،تالاپ ترسناک، یک چیز دوست داشتنی، را معرفی کنیم.
بابای سینا –
هر پدری که پسر داره باید این کتابو بخونه
صبا –
درباره ترس چند کتاب در نمایشگاه بهم معرفی کردند همکارتون.
میخواستم ازشون تشکر کنم از ایشون که باعث شد تا حد قابل قبولی مشکل فرزندم حل بشود.
کارشناس میچکا –
آرزوی میچکا برای شما عزیزان داشتن حالی خوب و شاد است. ممنون از لطف شما