بابا و دایناسور
نیکولاس پسری بود که از تاریکی میترسید، از زیر درپوشهای فاضلاب و حشرات خیلی بزرگی که لای بوتهها زندگی میکردندخیلی می ترسید. در عوض بابای نیکولاس از هیچچیز نمیترسید. او سعی میکرد مثل بابا شجاع باشد اما به کمک نیاز داشت. تا اینکه صاحب یک دایناسور شد. و اما ماجراهای بابا و دایناسور!
این داستان هم درباره ترس است. ترسهایی که همراه کودکان و نوجوانان است و بهراحتی دست ازسرشان برنمیدارد. در اکثر مواقع این ترس ها بهراحتی برطرف نمیشوند و نیاز به محرک بیرونی دارند. بهترین و نزدیکترین محرکها والدین هستند که میتوانند بزرگترین کمکها را به کودکان بدهند.
اما ما اغلب مهارت کمک خواستن را بلد نیستیم و آن را به کودکان نیز آموزش ندادهایم.
کمک گرفتن و اعلام نیاز کردن نشانه ضعف نیست. بلکه آگاهی به این که به کمک نیاز داریم مهارت فردی مهمی است که باید در ما نهادینه شود.
پشت جلد
باباها از دل پسرشان خبر دارند؛ بیشتر از هر کسی دیگری.
بیشتر بدانید
بسیاری از کودکان در مقطعی از زندگی خود دچار ترس و اضطراب می شوند. این ترس در کودکان می تواند ترس از ناشناخته ها یا شخصیتهای خیالی آنها باشد. تشویق کردن کودک به صحبت کردن درباره ترس هایش و آموزش مقابله با آنها، به نترسیدن او کمک میکند.
همچنین در برابر کودکی که توهماتی از روی ترس دارد نباید سرزنشگر بود. گاهی می شود این اطمینان را به او داد که اشکالی ندارد بترسد. اغلب والدین، ناآگاهانه به فرزندان خود برای ترسشان فشار می آورند. در نتیجه، این کار باعث افزایش اضطراب در کودکان می شود. به فرزند خود بیاموزید که ترسیدن اشکالی ندارد و در عین حال او را تشویق کنید که برای از بین بردن ترس هایش تلاش کند. اشتباهات و نقص های کودک خود را بپذیرید.
در مواردی هم باید به رفتارهای شجاعانه کودک خود پاداش داد. اگر کودک شما با ترس خود روبرو می شود، باید این رفتار را با در آغوش گرفتن و کلمات هیجان انگیز تشویق کنید. حتی بهتر است برای تشویق رفتار شجاعانه به آنها پاداش بدهید.
بیشتر بخوانید
درباره بابا و دایناسور در کتابک
درباره بابا و دایناسور در خبرگزاری مهر
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.