وقتی ما نیستیم!
آلبوم آزمایشگاه
ساعت هفت و نیم صبح، همه با صدای زمانسنج از خواب بیدار شدند. غرغر کردند و خودشان را کشوقوس دادند. چند دقیقه بعد سرایدار آمد پشت در؛
اما بهجای اینکه مثل هر روز آن را باز کند، فقط دستگیره را بالا و پایین کرد و رفت. وسایل آزمایشگاه با تعجب به هم نگاه کردند. چون متوجه چیز عجیبی شدند. رنگ آنروز در تقویم قرمز نبود. یعنی روز تعطیلی نبود؛ اما مدرسه تعطیل بود. آنها تا ساعت هشت منتظر ماندند ولی کسی نیامد.
ناگهان فریاد ذرهبین چرت همه را پاره کرد؛
- فهمیدم آن بیرون هوا دودی شده. حتماً به دلیل آلودگی تعطیل کردهاند.
خبر تعطیلی مدرسه مثل بمب توی آزمایشگاه صدا کرد همه خوشحال شدند بعضیها هم گفتند کاش بیدار نمیشدند و تا لنگ ظهر میخوابیدند.
با رفتن سرایدار همه سروصدا کردند و دنبال راهی گشتند که بتوانند حسابی شلوغ کنند.
هرکدام از وسایل آزمایشگاه کاری کردند تا اینکه بالاخره حوصلهشان سررفت. آنها با هم مشورت کردند که چه کاری انجام دهند تا سرگرم شوند.
- خاطره تعریف کنند؟
اما خاطرهها مثل هم بود.
- لطیفه تعریف کنند؟
اما لطیفهها هم بیمزه و تکراری بود.
پس باید یک کار دیگر بکنند. باید بروند سراغ کتابخانه مخصوصاً که ذرهبین دیده بود بهتازگی چند تا کتاب جدید گذاشتهاند توی کتابخانه. فقط باید بازش کنند. به این خاطر همه چرخیدند طرف اسکلت. اسکلت اول نمیخواست این کار را انجام دهد اما بقیه آنقدر قربان صدقهاش رفتند تا قبول کرد.
اولین کتاب به نظر اسکلت چیز خاصی نداشت. همهاش سنگ و کلوخ بود. اما کتابهای بعدی فرق داشتند. مخصوصاً کتابی که اسکلت با دیدن عکس روی جلدش خشکش زد. او تصور کرد اینکتاب نیست بلکه میتواند آلبوم خانوادگی (آلبوم آزمایشگاه) او باشد. و داستان اصلی “آلبوم آزمایشگاه” هم درست از همینجا شروع میشود.
مجموعه ما وقتی نیستیم و داستان “آلبوم آزمایشگاه” ، درباره وسایلی است که وقتیکه کسی توی آزمایشگاه نیست، جان میگیرند، باهم کلی بازی میکند و برایشان اتفاقات عجیبی رقم میخورد.
هرکدام از شخصیتها هم ویژگی خاص خودشان را دارند و اگر کسی بخواهد قبل از خواندن کتاب از این ویژگیها باخبر شود، کافی است به صفحات اول کتاب مراجعه کند. آنجا ضمن معرفی وسایلی که در این آزمایشگاه هست خصوصیات هرکدام هم بهصورت کوتاه و مختصر بیان شده.
درست است که معرفیها کوتاه و مختصر است اما مفید گویاست و با همان یکی دو خط خیلی راحت میشود آنها را شناخت و وقتیکه وارد داستان میشوید بدانید که کی چیکاره است و چه حال و هوایی دارد.
در واقع از همین آغاز متوجه میشوید که نویسنده خیلی خوب شخصیتهایش را با زبانی طنز معرفی کرده است. بعد که وارد متن داستان میشوید میفهمید که چقدر این شخصیتها و اتفاقاتی که برای آنها رقم میخورد میتوانند واقعی باشند.
آنها فقط وسایل یک آزمایشگاه نیستند. کودکان بازیگوش و شادی هستند که هرکدام به شکلی خاص در مجموعه حضور پیدا میکنند.
از طریق آنها میشود کاملاً وارد فضای یک مدرسه شد. بله درست است که ما با یک داستان فانتزی سرکار داریم اما شخصیتها و حال و هوای داستان آنقدر واقعی هستند که بتوانید تصور کنید در یک مدرسه حضور دارید.
در همین قسمت کافی است به شروع داستان توجه کنید آنجا که همه میفهمند به خاطر آلودگی هوا مدرسه تعطیلشده است؛ حال و هوا و شور و شوق آنها از شنیدن چنین خبری، همان چیزی است که میشود در همه کودکان دید و حتی در ما که بزرگشدهایم ولی خاطرات کودکی را از یاد نبردهایم.
خوب است یادی هم از تلاش تصویرگر کتاب “آلبوم آزمایشگاه” و کل مجموعه کنیم که انصافاً تصاویری عالی کشیده است. او به شخصیتها جان تازهای داده و طنز داستان را برجسته کرده است.
راستی داستان “آلبوم آزمایشگاه” یک پایان خیلیخیلی خاص دارد. اصلاً همین پایان خاص و ویژه است که آن را از بقیه قسمتها متمایز کرده؛
اینکه یک اسکلت هم میتواند دل داشته باشد و این را باید البته هنر نویسنده دانست که توانسته به وسایلی که در یک آزمایشگاه هستند جان بدهد. جانی که باعث شود ما همه آنها را باور کنیم و در پایان با کاری که اسکلت میکند همراه شویم و بگویم قربان دل اسکلت.
پشت جلد
خودش هم خبر نداشت چقدر دلش برای آبا و اجدادش تنگ شده؛ برای آن پارههای استخوان و مفصلهای پوسیده. اما مگر اسکلتها قلب دارند؟
اسکلت آزمایشگاه که بدجوری احساساتی شده و قربانصدقهی قوم و خویشهایش میرود.
حالا چهطوری از آنها دل بکند؟
بیشتر بدانید
مجموعه وقتی ما نیستیم شامل ۵ عنوان است که میتوانید در اینجا آنها را مشاهده نمایید.
معلم کلاس سومم –
برای یکبار خوندن کافیه :/
باربد –
دخترم از عکسای کتاب خوشش نیومد ولی موضوع رو دوست داشت
رزا –
من موضوعات ترسناک دوست دارم.ایا این کتاب ترسناکه؟؟؟
ادمین –
این کتاب از مجموعه وقتی ما نیستیم، ماجراجویی و طنزآمیز است.
طاهره –
کتاب زیبا و خواندنی بود و کل مجموعه اش را خرید کردم.