رباجو می‌پذیرد اما پس از آنکه قورباغه کلاهش را از چاه بیرون می‌آورد زیر قولش می‌زند. قورباغه به خانه‌ی او می‌آید و او را وادار به انجام قولش می‌کند. رباجو بنابر شرطی که پذیرفته است قورباغه را می‌بوسد و او تبدیل به شاهزاده می‌شود؛ همان شکلی که قبل ازطلسم شدن بود. رباجو از شاهزاده می‌خواهد پیش او بماند اما شاهزاده رباجو را ترک می‌کند. موضوع این داستان فانتزی کوتاه لزوم پای‌بندی به قول و قرار و نکوهش داوری درباره‌ی افراد از روی ظاهر آن‌هاست. شخصیت اصلی داستان دختری جسور. لجباز و پرانرژی است که با هشدار پدر، از اینکه پیمانش را زیرپا گذاشته است، پشیمان می‌شود و طلسم قورباغه‌ای را می‌شکند. زبان کتاب روایتی همراه با گفت وگو و طنز‌آلود و روان است. تصویرهای رنگی و زیبا متن را همراهی می‌کنند.

گزیده‌هایی از کتاب
غوک دوباره پرسید:” کی پاسا سینوریتا؟” و او با گریه جواب
داد :”باد کلاه نوی نویی را که بابام برایم خریده بود، انداخت
توی این چاه قدیمی بوگندو! من که نمی توانم درش بیاروم و اگر بابام بفهمد
که من این جا نزدیک این آرویو بازی می کنم، حسابی به درد سر می افتم.”

منبع: کتابک

برای خرید کتاب شازده غوک شاخدار کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *