درست در همین لحظه
تا تو یک فنجان چای بنوشی، کلی اتفاق آن طرف دیوار افتاده است دنیا با نفسهای همهی ما میتپد. داستان کتاب دکمههای نقرهای، شرح اتفاقاتیاست که در لحظه لحظهها رخ میدهند. همزمان با جارو شدن اتاق بهدست بابابزرگ، پیرزن سبدش را هل میدهد و… . خورشید به پنجرههای بسته میتابد. هر صفحه را که بازکنی متوجه جملهای، توضیحی و تصویری از حرکت در داستان میشوی.
درباره کتاب دکمههای نقرهای بیشتر بدانید: