ستارهی دنبالهدار
هوا تاریک شده بود و دخترک چشم به آسمان داشت. منتظر بود ستارهی دنبالهدار را ببیند تا آرزو کند تا او هم آن را برآورده کند.
دخترک همان روز صبح توی مدرسه که خبر آمدن ستارهی دنبالهدار پیچیده بود، از بچهها شنیده بود که هنگام دیده شدن این ستاره هر کس آرزویی کند برآورده می شود. اما به شرطی که این راز را باکسی در میان نگذارد. «دخترک یک عروسک میخواست…»
دخترک با مادرش تنها زندگی می کرد. پدرش وقتیکه او خیلی کوچک بود یکشب با هواپیمایش به آسمان رفته و دیگر برنگشته بود. دخترک که چشم به آسمان داشت با شنیدن صدای مادرش به سمت او رفت. مادر قاب عکس پدر را تمیز می کرد. روی هرکدام از شانههای پدر سه تا ستاره بود.
اغلب ما در مورد خواستههایی که راهی برای برآورده شدنشان نداریم، خیالبافی می کنیم و بچهها در خیالشان قهرمانی می سازند تا آرزویشان را برآورده کند. وقتی این قهرمان موجودی آسمانی باشد که دیگر حتما آرزویشان به واقعیت تبدیل می شود… .
هرچند خیال و خیالپردازی را نمیشود از جهان کودکان جدا کرد اما آنها باید این را هم درک کنند که مرز بین خیال و واقعیت کجاست. همچنین باید متوجه باشند که نقش خیالپردازی در زندگی تا چه حد است و اصلاً به چهکاری می آید؟ آیا باید کلاً آن را حذف کرد یا تماماً پذیرفت؟
دخترک این داستان هم در شروع همین وضعیت را دارد او به دلایلی نمی تواند صاحب عروسکی شود که آن را پشت ویترین مغازهای دیده، پس آرزو می کند و به عالم خیال پناه می برد. او با پناهبردن به یک افسانه که ستارههای دنبالهدار آرزوها را برآورده می کنند در انتظار می ماند.
داشتن آرزو که معمولاً هم از خیال ما سرچشمه می گیرد نهتنها بد نیست که حتی لازم است. اصلاً اگر کسی آرزویی نداشته باشد نمی تواند برای آینده خود برنامهریزی کند و حتی ممکن است زندگی او پوچ و بی معنی شود.
اما اینکه چه آرزوی کنیم و سازوکار برآورده شدن آرزو چگونه باشد هم خیلی مهم است. آیا همانطور که در عالم خیال آرزو می کنیم باید برآورده شدن آن را هم در همان عالم خیال ببینیم؟ مخصوصاً کودکان.
کودکان باید از همان دوران کودکی این را یاد بگیرند که چگونه آرزو کنند و چگونه آن را به دست بیاورند. آنها از همین راه به درک بهتری از زندگی دست می یابند.
دخترک داستان ما خیلی زود متوجه می شود که ستارههای آسمان چه نقشی دارند و برای چه بهوجود آمدهاند و اینکه چه کسانی می توانند آرزوهای ما را برآورده کنند… .
ستارههای روی دوش پدر عکس استعاره از ستارههای زندگی واقعی هستند که در پایان داستان به آنها اشاره شده است. دخترک در پایان از امری خیالی به امری واقعی می رسد که این برای هر کودکی لازم و ضروری است.
پشت جلد
قرار است ستارهی دنبالهداری در آسمان پیدا شود و دخترک داستان از او بخواهد که آرزویش را برآورده کند.
خالهی دخترک توضیح جالبی در مورد ستارهی دنبالهدار می دهد.
حالا چه کسی آرزوی دخترک را برآورده می کند؟
بیشتر بدانید
کتاب “ستارهی دنبالهدار” یک انیمیشن کوتاه هم دارد. برای دیدن آن در تصویر جلد کتاب روی علامت کلیک کنید.
بیشتر بخوانید
درباره ستارهی دنباله دار در ایبنا
نجمه –
بسیار بد بود …
نخرید
تمام
هانا –
به نظرم جالب نبود.
ستاره –
داستانش را دوست نداشتم.
ناهید –
کتاب جالبیه، کودکان باید از همان دوران کودکی برای اینکه به درک بهتری از زندگی دست پیدا کنند، باید یاد بگیرند که چگونه آرزو کنند و آن را به دست بیاورند.