پیک پیک پیک نیک
صبح زود مرغ سیاهه گفت: «چه روز قشنگی! بیا برویم گردش»
مرغ سفیده گفت: «اَه نه!» و تندی یک تخم گذاشت و ادامه داد: «هوا اینطوری نمیماند من بالای کوه یک ابر میبینم.»
مرغ سیاهه گفت: «اشکالی ندارد.» چرخدستی را برداشت و ادامه داد: «چتر بزرگه را با خودمان میبریم.»
مرغ سفیده گفت: «اَه نه!» و میز صبحانه را جمع کرد:
-چیزی نداریم که برای خوردن خودمان ببریم.
مرغ سیاهه گفت: «اشکالی ندارد.» در قفسه آشپزخانه را باز کرد و ادامه داد: «نان و سیب داریم، همینها کافی است.»
اما مرغ سفیده باز هم بهانه آورد. بهانهاش این بود که میخواهد کتاب بخواند. مرغ سیاهه هم گفت میتواند کتابش را با خودش ببرد. اما مخالفتهای مرغ سفیده تمامی نداشت و مرغ سیاهه هم با صبوری تمام هر بار چیزی میگفت تا مرغ سفیده را قانع کند. هر جور بود دوتایی راه افتادند. اما این پایان ماجرا نبود و بین راه تا برسند ماجراهای تازهای برایشان رخ داد.
همواره در زندگی، به افرادی برمیخوریم که هنوز کاری را آغاز نکردهاند اما بهانههای مختلفی برای انجام ندادنش میآوردند. یعنی آنها هزار و یک دلیل میآورند تا از کاری که قرار است انجام دهند یا رفتن به جایی شانه خالی کنند.
جالب اینجاست اگر به دلایل آنها توجه کنیم، متوجه میشویم که اغلب حرفهایشان اصلا منطقی نیست و بهانههایشان بیشتر مبتنی بر احتمالات است. مثلا «اگر فلان کار را بکنیم، ممکن است فلان اتفاق بیفتد یا اگر فلان جا برویم ممکن است فلان مشکل پیش بیاید.» مشکل این گونه افراد بیشتر از این که ربطی به انجام آن کار یا رفتن به آن مکان داشته باشد، به خودشان مربوط است.
این موضوع میتواند دلایل بسیاری هم داشته باشد؛ یکی از این دلایل تنبلی و تن ندادن به سختی است. بعضی از این افراد ترس از تغییر یا از دستدادن امنیت دارند. مثلا نگرانند که این کار تغییری در روند عادی زندگیشان ایجاد کند یا آنها را از نقطهی امنی که در آن قرار دارند، خارج کنند.
این افراد وابستگی زیادی به فضای امنشان دارند. به قول روانشناسان بند نافشان جدا نشده و هر حرکت جدیدی آشفته و نگرانشان میکند؛ تا جایی که مدام بهانه میتراشند تا آن کار را انجام ندهند.
مرغ سفیده در کتاب پیک پیک پیک نیک هم از جنس همان افراد است. در این داستان بیرون رفتن از خانه در حکم همان تغییر در زندگی است. مهم نیست واقعاً مشکل او چیست و چرا بهانه میآورد.
نکتهی جالب در کتاب پیک پیک پیک نیک، بهانههایی است که برای نرفتن میآورد؛ بهانههایی که به راحتی با جوابهای مرغ سیاهه رد میشوند چرا که ریشه در واقعیت ندارند، بلکه نشانهی تنبلی یا ترس هستند. شخصیت مرغ سیاهه در کتاب پیک پیک پیک نیک مشابه کسانی است که بهراحتی دست از تلاش برنمیدارند.
جوابهایی که او به مرغ سفیده میدهد، کاملاً منطقی و قانعکننده است. در واقع مرغ سیاهه در کتاب پیک پیک پیک نیک با حرفهایش دهان مرغ سفیده را میببندد و در پایان به نتیجهای که میخواهد میرسد. او سمبل و نماد کسانی است که بهسادگی کوتاه نمیآیند و از کنار موضوع نمیگذرند.
نکته جالب شخصیت این مرغ در کتاب پیک پیک پیک نیک سیاه بودن اوست.
معمولاً در داستانها رنگ سفید پوست نماد و سمبل شخصیت مثبت است و سیاه پوست بودن نماد شخصیت منفی. اما در این داستان نویسنده این را کاملاً وارونه کرده است تا تقسیمبندی به سیاه و سفید به بد و خوب را از بین برود. این را زمانی بهتر متوجه میشویم که به پایان قصه میرسیم.
روتراست سوزانهبرنر نویسنده و تصویرگر و طراح معروف آلمانی است که شهرتی جهانی دارد. او بهطورجدی در حوزهی ادبیات کودک فعال است، مخصوصاً در بخش تصویرگر که تا کنون طراحی هشتصد جلد کتاب از جمله کتاب پیک پیک پیک نیک را بر عهده داشته است.
برنر عاشق طبیعت است و این را میشود در آثارش مشاهد کرد. تصاویری که او خلق میکند ملهم از طبیعت با جزئیات تمام است. کافی است به تصاویر کتاب پیک پیک، پیک نیک توجه کنیم تا متوجه شویم طبیعت چقدر برای او مهم است.
او نگاهی خاص به زندگی و محیط خود دارد و سعی میکند وقایع را از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار دهد. در کتاب پیک پیک، پیک نیک او سعی کرده تا کودکان را با نگرشهای متنوع به قضایا آشنا کند؛ این که چگونه برداشت از یک اتفاق میتواند تحتتأثیر نگرش و روحیه یک شخص باشد و نیز اینکه کافی است فرد نگاهش را عوض کند تا همه چیز در نزد او تغییر کند.
دربارهی کتاب
کتابی کوچک با دستاوردهایی ارزشمند:
- تقویت مهارت همدلی با دیگران
- تقویت توانایی تفکر نقادانه
- تقویت مهارت حل مسئله
- تقویت توانایی تصمیمگیری
- تمرین تصویرخوانی
- رشد تواناییهای ذهنی از جمله توجه و تمرکز
پشت جلد
شما زندگی را سخت میگیرید یا آسان؟
هرمشکل کوچکی در زندگی «سدّی» است جلوِ راهتان یا «مسئلهای» است که میتوان برایش راهکار پیدا کرد؟
چقدر میتوانید با وجود مشکلات ریز و درشت، از زندگی لذت ببرید؟
دوست دارید فرزندتان در آینده چقدر از زندگیاش لذت ببرد؟
جواب شما به این سوالها هر چه که باشد، این کتاب شما را حسابی به فکر فرو میبرد و افق جدیدی پیش رویتان میگشاید.
پیکا –
کتاب قشنگی بود.
اینکه نگرش متفاوتی به مسائل داشته باشیم و به جای بهانه تراشی درصدد حل اونا بربیاییم.
مریم –
خیلی کتاب قشنگیه و به بهانه های مختلف ما موقع انجام کارهای مختلف اشاره میکنه که ما در یکسری بازه های زمانی با یکسری دلایل و بهونه ها کارهارو انجام نمیدیم یا عقب میندازیم
و بهانه هارو تبدیل به مانع و مسئله های بزرگی میکنیم
شیما کیانیان –
اگر همش نه و نوو بیاری، بالاخره هم خودت خسته میشی هم اطرافیانت. از بچگی به بچه هامون یاد بدیم ایینطور رفتار نکنن….
پگاه –
چقدر خوبه که بهانه تراشی نکنیم