اتولاین و روباه بنفش
ماجرای این قسمت از کتاب “اتولاین و روباه بنفش”، از آنجا شروع میشود که اتولاین بعضی از وسایل اضافی را که داخل کارتنی گذاشته و بیرون برد تا داخل سطل زباله بیندازد.
آخر او همین چند دقیقه پیش خانهاش را مرتب کرد. چون میخواست یک مهمانی شام بدهد. او در لابی با کسی برخورد کرد که تا آنوقت او را ندیده بود.
نکته جالب در مورد این ناشناس این بود که موهای روشنی داشت و دستکشهای لنگهبهلنگه به دست کرده بود. علاوه بر این دوستی قدکوتاه و پشمالو داشت که پاهایش خیلی بزرگ بودند.
اتولاین با دیدن دختر یاد کسی افتاد اما نمیدانست چه کسی؟ بعد از گفتگویی کوتاه با دخترک به راهش ادامه داد. اما ماجرای اصلی از جایی شروع شد که او به سطلهای زباله رسید. سطلهای زباله چرخدار توی کوچهای نزدیک برج فلفلدان.
اتولاین در سطل مربوط به طبقه ۳۴ را باز کرد تا زبالهها را توی آن بریزد که یک صورت پشمالو از آن بیرون زد. یک روباه پشمالو آنجا زندگی میکرد… .
کریس ریدل در این داستان از مجموعه هم اتولاین و هم خوانندهاش را باشخصیتهای تازهای آشنا میکند. یکی از مزیتهای این مجموعه همین شخصیتهای تازه است.
این شخصیتهای جدید در کنار شخصیتهای که کم و بیش در همه داستانها حضور دارند، فضای هیجانانگیزی میسازند که ماجراها را از یکنواختی بیرون آورده و خواننده را کسل و دلزده نمیکنند.
این شخصیتهای تازه به خوانندهی کودک این نوید را میدهند که جهان جای بزرگی است، گاهی آدم ممکن است با افرادی برخورد کند که هرگز به فکرش نمیرسیده. کسانی که خیلی با او فرق دارند یا به شکل عجیبی شبیه او هستند. خلاصه اینکه دنیا جای ناشناختهها و محل کشف تازههاست.
نکته جالب داستان “اتولاین و روباه بنفش”، ماجرای عاشقانهایست که به تدریج شکل میگیرد.
راستی در آغاز از میهمانی که اتولاین قرار است برگزار کند نگفتم! برای اینکه بدانید چه کسانی برای شام میآیند و چه اتفاقی در آنجا میافتد باید کتاب “اتولاین و روباه بنفش” را بخوانید.
پشت جلد
اتولایین براون و بهترین دوستش، آقای مونرو، برای شام مهمان دارند.
تمام دوستان قدیم و چند دوست جدید مهمان آنها هستند. مهمان ویژه، روباه بنفش است که داستانهای جالبی برای تعریف کردن دارد.
وقتی روباه آنها را به گردشی شبانه در شهر دعوت میکند، چطور میتوانند نپذیرند؟
هوتن –
خیلی مجموعه رمان قشنگی بود