کتاب مامان خیلی بزرگ من
مامان پسرک این داستان خیلی بزرگ است. او بزرگترین مامان دنیاست. وقتی به اتاقش میآید دیگر توی اتاق جای خالی نیست. وقتی اینطرف و آنطرف میرود یا بالای سرش خم میشود تنها چیزی که میبیند مامانش است. دستهایش برای پسرک بالش است. بازویش هایش مثل متکا و بغلش … تا به بغلش میرود خوابش میگیرد البته با یک لبخند خیلی بزرگ.
گاهی اوقات که دوتایی توی خیابان قدم میزنند بچهها با انگشت او را نشان میدهند. آنها به همراه خود میگویند: نگاه کن . آن خانم چقدر تپل است. وقتی هم سوار اتوبوس میشود جای دو نفر را میگیرد. پسرک شاد است. او فکر میکندبهترین مامان دنیا مال خودش است. ولی مادر اصلا خوشحال نیست. دلش میخواهد رژیم بگیرد. دوست دارد لاغر باشد و … .
میدانید که روی فرم بودن و لاغری در دنیای امروز مبتلا به همهی زنان و شاید بیشتر مردان است. مردم برای رسیدن به این هدف روال عادی زندگی خود را قربانی میکنندو چه بسا که حتی سختیهای بسیاری متحمل میشوند. اما هرکسی ورای اندازهی جسمانیاش ویژگیهایی دارد که او را برای دوستان و خانوادهاش محبوب و مهم میکند. حالا تصور کنید این فرد «مامان» باشد. مادرها بدون هیچ بزرگنمایی برای بچههایشان بی نقص هستند.
اگر به تصویر روی جلد نگاه کنید متوجه بزرگی مامان میشوید. وقتی هم پسرک صحبت از خواب در بغل مادرمهربونش میکند او را میبینم که گویی کف دست مامانش خوابیده. اما این تپلی نمادی از بزرگی و عظمت مامان است. بزرگی و عظمت همه مادرها حتی اگر لاغر باشند. یک مادر لاغر هم برای فرزندش بزرگ است چه ازنظر جثه و چه ازنظر محبت و مهربانی.
کتاب میخواهد همین را بگوید و اینکه برای هر فرزند، مادرش همانطوری که هست، دوستداشتنی است.
نکتهی دیگری که این داستان را خواندنیتر می کند، توجه دادن افراد به دوست داشتنی بودن و مهم بودنشان برای خودشان است. وقتی خودمان را دوست داشته باشیم، هم دیگران و هم خودمان کمتر آزار میبینیم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.