کتاب دکتر دُسوتو
وقتی داستانی درباره مواجهه دو حیوان که درطبیعت شکار وشکارچی هستند، نوشته میشود اغلب نویسندگان، برای پیروزشدن شکار از هوش و زیرکی او استفاده میکنند. البته گاهی هم حیوانات با همکاری و دسته جمعی شکارچی را مغلوب میکنند. اما بهنظر میرسد استفاده از ذکاوت و هوشیاری، راه موثرتری باشد و برای خوانندگان کتابها مفیدتر. چرا که اغلب شکارها حیوانات کوچکتر و ضعیفتری هستندو بچهها هم کوچک.
موجود کوچک و ضعیف این داستان اسمش دکتر دُسوتو است. او یک موش است. یک موش دندانپزشک ماهر که بیماران بیشماری سراغش میآیند. مثل موش کور، سنجاب و گاهی بیمارانی که قد و اندازه او نیستند. او برای کار روی حیواناتی که خیلی بزرگ هستند راهحلهای بامزهای دارد.
گاهی از نردبان استفاده میکند و گاهی هم از طریق طنابهایی که همسرش آنها را همچون جرثقیلی به حرکت درمیآورد.
دکتر دُسوتو قوانینی هم برای مطبش نوشته؛ مثلا: «ورود حیواناتی که به دیگران آزار میرسانند ممنوع است» مثلاً: «او هرگز گربهها را قبول نمیکند حتی اگر بیآزار باشند.»
دکتر دُسوتو با تجربه و هوشیار است. حواسش به بیمارانش هست و در عین حال مراقب خود و همسرش نیز هست.
پشت جلد
دکتر دُسوتو، یک موشِ دندانپزشک مهربان و باهوش و زرنگ است. او در زرنگی رو دست روباهی میزند که دندان درد دارد و البته خوشاشتها هم هست …
باید بدانیم که نظرات مختلفی درمورد کتاب دکتر دُسوتو وجود دارد که تعدادی از آنها را باهم مرور میکنیم.
بیشتر بدانید
فیلادلفیا اینکویزر معتقد است:
*کتاب حاضر از کتابهای تصویری است که نمیتوان فقط به نکاتی از آن اشاره کرد، بلکه باید همهی آن را تعریف کرد.*
استارد کرکوس ریویوز درباره داستان میگوید: *داستانی ساده اما پرمعنا. روایتیاست با نوآوریهای شیطنتآمیز ازموضوعی کلاسیک*
و اما در نشریه معتبر دالاس مورنینگ نیوز درباره ویلیام استیج (نویسنده) اینگونه آمده است:
*دوران کودکی را بدون آثار استیج نمیتوان تصور کرد.*
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.