بِنی و پستانک
بِنی همیشه آرزو داشت که یک برادر داشته باشد. صبح یک روز، وقتی که از خواب بیدار شد، موجود کوچولویی را کنارش دید. مادر به او گفت حالا صاحب یک برادر کوچولو شدی. اما ظاهرا برادردار شدن خیلی هم جذاب نیست.
این برادر کوچولو همیشه پستانک به دهان دارد. از صبح تا شب. هر بار هم که گریه میکند مادر پستانک را دوباره در دهانش میگذارد.
همین موضوع باعث حسادت بنی میشود. بنی هم پستانک میخواهد. اما مادرش در پاسخ میگوید که او بزرگ شده است. پس بنی خودش دست به کار میشود. کاری که برای خودش و خانواده دردسرهایی بههمراه دارد.
کتاب “بِنی و پستانک” برای بچههای که با به دنیا آمدن خواهر یا برادر کوچکتر دچار مشکل میشوند خیلی مفید است.
تینا –
بنی و پستانک کتاب خیلی جذابیه، من این کتاب رو برای برادر زاده ام خریده بودم به خاطر شخصیت داستان که بنی یه بچه بازیگوش و شیطونه. با خریدن این کتاب همیشه از روی عکس کتاب با وجود اینکه سواد خواندن و نوشتن نداشت، داستان های مختلفی رو تعریف میکرد که برایه همه ما جالب بود. مخصوصا شیطونیاش رو تو قالب عکس های این کتاب تعریف میکرد. کار ما شده بود هرشب براش کتاب داستان بنی رو خوندن.
مامان مانی –
بسیار کتاب بدی بود.بد آموزی دارد.چرا حسادت کردن را برای کودکان عادی میکنید؟