روزی که همه چیز خوب میشود
وقتی زمستان از راه میرسد بعضی از حیوانات به خوابی عمیق و طولانی فرو میروند. با آمدن بهار وقت بیدار شدن فرا میرسد. روزی که همه چیز خوب میشود!
برونو موشخرمایی کوچولو هم یکی از همین حیوانات بود که از خواب زمستانی طولانیاش بیدار شد. او به خاطر خوابِ خوب، حسابی سرحال بود و میخواست تمام دنیا را بگردد برای همین آنقدر دوید و دوید تا خسته شد.
سپس در میان علفها گودالی پیدا کرد که جای گرم و نرمی برای چرتزدن بود. وقتی برونو چشمانش را باز کرد چیز عجیبی دید. یک گل.
این گل آنقدر زیبا بود که قلب برونو از هیجان تند و تند به تپش افتاد. او یک گل قاصدک دیده بود. این گل آنقدر قشنگ بود که گویی خورشیدی در مقابل چشمان برونو از زمین بیرون آمده است.
برونو و گل قاصدک روزهای شادی را باهم گذراندند. در کنار هم خندیدند و حتی بازی کردند. به نظر برونو گلش هر روز زیباتر میشد. او بارها و بارها از تغییر شکل گل قاصدک شگفتزده میشد.
گل قاصدک هم از داشتن دوستی مثل برونو خیلی خوشحال بود. او دلش میخواست که در شبهای مهتابی برونو دور و برش بازی کند و میدانست وقتی همه به خواب میرود برونو مراقبش است.
تا اینکه یک روز صبح وقتی برونو از خواب بیدار شد دید گلش به شکل دیگری درآمده است. از دیدن آنهمه زیبایی ذوقزده شد. اما گل قاصدک از برونو درخواستی داشت. او خواست که برونو نفس عمیقی بکشد و تا جایی که میتواند فوت محکمی بکند.
برونو هم به حرف گل اعتماد کرد و با تمام وجود فوت کرد. اما دیگر گلی باقی نمانده بود. برونو خیلی ناراحت شد ولی یادش آمد که گل گفته بود؛ روزی که همه چیز خوب میشود.
زندگی و سفر کردن خیلی شبیه هم هستند. اصلاً بهتر است بگویم که زندگی خودش یک سفر بزرگ است. سفری که از لحظه تولد شروع میشود و تا زمان مرگ ادامه دارد.
کسی هم بهترین لذت را از زندگی میبرد که در درجه اول سعی کند دوستان خوبی پیدا کند و خودش هم برای دیگران دوست خوبی باشد و دیگر این که بااعتماد و امید این سفر را بگذراند.
برونو شخصیت این داستان هم از همان لحظهای که چشمش را باز میکند و با گل آشنا میشود چند چیز خوب را تجربه میکند. اول پیدا کردن یک دوست بعد اعتماد کردن به حرف دوست و قبول کردن کاری که از او خواسته است و بعد همسفر.
سفر برونو از وقتیکه گل قاصدک را از دست میدهد شروع نمیشود. بلکه از لحظهی آشنایی باگل آغازشده. او همینکه هرروز شاهد است چگونه گلش هرلحظه به شکلی در میآید و تغییر میکند خودش سفری را در پیش گرفته است.
سفر یعنی تغییر و برونو در ابتدا این را در گل قاصدک میبیند. وقتی هم در پایان داستان متوجه موضوع مهمی که دوستش گفته است میشود، سفری بزرگتر در او شکلگرفته است.
داستان به شکلی لطیف و کودکانه هم چرخه طبیعت و هم چرخه زندگی را نشان میدهد.
اینکه زندگی هرلحظه برای کسی که نگاهی متفاوت داشته باشد میتواند نوعی دیگری باشد. و این کار هم علاوه بر متن از طریق تصویر انجامشده است. بیشک اگر تصاویر کتاب نبود نمیشد بهراحتی متوجه حقیقت متن شد.
تصویرگر در کتاب “روزی که همه چیز خوب میشود” با توجه به موقعیت شخصیت اصلی یعنی برونو و حتی طبیعت، رنگهای متفاوتی را بهکار برده است. هنگامیکه برونو به خواب زمستانی رفته است رنگها درعینحال که گرم هستند از جنس خود برونو هستند.
هنگامیکه بیدار میشود به رنگ بهار است با همان طراوت و اندک سرمایی که باقیمانده از زمستان است.
هنگامی هم که برونو به سفر میرود نوع رنگها و حتی نحوه حرکت برونو متفاوت است اگر در بخشهای شروع داستان “روزی که همه چیز خوب میشود” تحرک زیادی از برونو دیده نمیشود در سفر تصاویر زیادی هست که جنبوجوش فوقالعاده او را نشان میدهد.
یک کتاب کودک را باید هم خواند و هم دید.
پشت جلد
با آمدن بهار، برونو با گل زیبایی دوست میشود و روزهای خوشی را با هم میگذرانند.
وقتی بهار رو به پایان است، گل از برونو میپرسد:”به من اعتماد داری؟”
و از او میخواهد یک فوت محکم بلند بکند. اما یک دفعه اتفاق خیلی ناراحتکنندهای میافتد…
حالا برونو باید نشان دهد چقدر به دوستش اعتماد دارد.
گلناز –
هم تصاویر زیبایی داشت هم اینکه خیلی خوب مفهوم از دست دادن و رویارویی با این مساله را توضیح داده.
پیشنهاد میکنم حتما برای بچه ها تهیه کنید.
طناز –
چقدر تصاویرش زنده بود.خیلی حس خوبی میده
ادمین –
– از اینکه نظر خود را با ما درمیان میگذارید، سپاسگزاریم.
قاصدک –
فوق العاده بود این کتاب .بسیار عالی و بی نظیر
کتابی که واقعا هر کتابخونه ای لازم داره
مینا –
عاشق این کتابم
حتما بخیرید
هدی –
چقدر حس خوبی به خواننده منتقل میکنه