شاید به نظر بی‌اهمیت بیاید، ولی اکثر بچه‌ها یک اسباب‌بازی محبوب دارند که آن را با هیچ چیزی عوض نمی‌کنند. وجود آن اسباب‌بازی شاید تمرینی باشد برای پیوند عاطفی با دنیای بیرون، درست مثل کانگوروی آبی لی‌لی در داستان عاشقتم کانگوروی آبی.
عاشقتم کانگوروی آبی

کانگوروی آبی مال لی‌لی بود. مال خود خودش. هر شب که می‌خواست بخوابد او را بغل می‌کرد و می‌گفت: «عاشقتم کانگوروی آبی» و کانگوروی آبی در چشم به هم زدنی می‌خوابید. تا این‌که یک روز عمه لی‌لی برای خوردن چایی به خانه آن‌ها آمد…

قصه اسباب‌بازی و کودکان قصه‌ای به درازای تاریخ است. هیچ کودکی نیست که اسباب‌بازی دوست نداشته باشد و هیچ کودکی نیست که با اسباب‌بازی‌‌ محبوبش شب چشم‌هایش را روی‌هم نگذاشته باشد.

عمه‌ی لی‌لی برایش یک هدیه آورده بود. هدیه او یک خرس قهوه‌ای وحشی بود. خرس پشمالو گرم‌ونرم بود و چشم‌هایی به رنگ قهوه‌ای داشت. آن شب لی‌لی خرس را با خودش به رختخواب برد و گفت عاشق خرس‌های قهوه‌ای است. البته به کانگورو گفت که عاشق او هم هست اما کانگورو خوابش نبرد. کم‌کم با ورود عروسک‌های بعدی کانگوروی آبی …

قصه اسباب‌بازی و کودکان قصه‌ای به درازای تاریخ است. هیچ کودکی نیست که اسباب‌بازی دوست نداشته باشد و هیچ کودکی نیست که با اسباب‌بازی‌‌ محبوبش شب چشم‌هایش را روی‌هم نگذاشته باشد.

امروزه کودکان ازنظر تنوع اسباب‌بازی و وفور آن‌ها خیلی با کودکان گذشته فرق دارند.
درگذشته بیشتر اسباب‌بازی‌ها دست‌ساز بود و ساختن آن‌ها هم کار ساده‌ای نبود و زمان زیادی می‌برد. اما امروزه با آمدن دستگاه‌های جدید در مدت‌زمانی کوتاه هزاران عروسک تولید و روانه بازار می‌شود.

بازار اسباب‌بازی‌ها و عروسک‌ها حسابی گرم است. یک کودک همین‌که وارد مغازه‌ای شود با انواع و اقسام عروسک‌ها روبرو می‌شود تا جایی که گاهی نمی‌داند کدام‌یک را انتخاب کند.

موضوع اصلی کتاب عاشقم کانگوروی آبی هم همین است. او ابتدا یک عروسک بیش‌تر ندارد که کانگورویی است به رنگ آبی. اما بعد، آن‌قدر تعداد عروسک‌ها زیاد می‌شود که در رختخوابش جایی برای کانگوروی آبی نمی‌ماند.

لی‌لی با دیدن هر عروسک به او همان جمله تکراری و کلیشه‌ای را می‌گوید؛ این‌که عاشق است. هرچند این جمله را اولین بار برای کانگورو به‌کاربرده است اما حالا تبدیل به جمله‌ای تکراری شده که مرتب ورد زبانش است و اگر از همین زاویه به موضوع نگاه کنیم متوجه نکته‌ی ظریف داستان می‌شویم، این‌که زندگی مصرفی امروزی کاری کرده است که حتی جملات عاشقانه هم تکراری شود.

قصه علاوه بر این‌که به کودکان یادآوری می‌کند که از مصرف‌گرایی دست بردارند، این نکته را هم می‌گوید که باید مواظب باشیم از به کار بردن جملاتی که بار معنایی و ارزشی دارند، پرهیز کنیم.

کتاب “عاشقتم کانگوروی آبی” کتابی با تصاویری خوب و با جملاتی کوتاه و تأثیرگذار که پشت سر هم تکرار می‌شوند. تکراری که همه بچه‌ها دوست دارند. تصاویر کتاب نقش مهمی در انتقال قصه و احساس شخصیت‌ها به خواننده دارد.

قصه نکته مهمی را هم مطرح می‌کند. درست است که گاهی بزرگ‌سالان یادشان می‌رود اطراف کودک را با وسایل جدید پر نکنند اما کودکان هم خوب است یاد بگیرند با آمدن هر وسیله جدید اسباب‌بازی‌های قبلی را دور نیندازند.

قصه‌ی کتاب “عاشقتم کانگوروی آبی” علاوه بر همه‌ی آنچه در بالا گفته شد، در مورد روابط و دوستی نیز هست. این‌که داشتن دوست‌های زیاد اگرچه برای ایجاد رابطه و احساس امنیت بسیارعالی و مناسب است اما خوب است بدانیم با افزایش مراودات از کیفیت آن‌ها کاسته می‌شود و بهترین رابطه‌ها، رابطه‌هایی قدیمی و دوستی‌های ماندگار است.

پشت جلد کتاب عاشقتم کانگوروی آبی!

کانگوروی آبی عروسک محبوب لی‌لی بود.

یک روز خرس قهوه‌ای وحشی از راه رسید، بعد هم خرگوش زرد کتانی، توله‌سگ‌های پشمالو و عروسک‌های دیگر.


کانگوروی آبی احساس کرد که دیگر پیش لی‌لی جایی ندارد…

از اینجا به سبد خود اضافه کنید

کتاب عاشقتم کانگوروی آبی!

۱۲۰,۰۰۰ تومان
شاید به نظر بی‌اهمیت بیاید ولی اکثر بچه‌ها یک اسباب‌بازی محبوب دارند که آن را با هیچ چیزی عوض نمی‌کنند. وجود آن اسباب‌بازی شاید تمرینی باشد برای پیوند عاطفی با دنیای بیرون.
  • نویسنده: اما چیچستر کلارک
  • مترجمان: پارسا مهین پور/ نسرین وکیلی
  • پیشنهاد سنی ما: ۳ تا ۵ سال
  • سال چاپ: چهارم/۱۴۰۳
  • موضوع: پیوندهای عاطفی
  • افتخارات: نامزد دریافت مدال کیت گرین‌اِوی ۱۹۹۸

نشان‌ها و جایزه‌های کتاب عاشقتم کانگوروی آبی!

لالا و جادوی کلماتش
عاشقتم کانگوروی آبی

کتاب عاشقتم کانگوروی آبی!در رسانه‌ها

معرفی کتاب عاشقتم کانگوروی آبی! نوشته‌ی اما چیچستر کلارک

عاشقتم کانگوروی آبی!

نویسنده: سحر ترهنده

:::: منبع: کتابک::::

لی لی یک کانگورو داشت که مال خود خود او بود. لی لی هر شب به او می گفت:” کانگوروی آبی عاشقتم”. تا این که یک روز عمه لی لی به دیدنش آمد و هدیه ای بزرگ به او داد. ناگهان کانگوروی آبی دریافت که باید بجای خوابیدن کنار لی لی، کنار خرس قهوه ای وحشی بخوابد.

و به زودی حیوانات دیگری نیز از راه رسیدند؛ خرگوش زرد پارچه ای، توله های پشمالو، تمساح خزنده و بعد اسباب بازی های دیگر و دیگر. کانگوروی آبی کم کم بی خواب شد چون تخت خواب به طرز وحشتناکی شلوغ بود. او حس کرد که دیگر پیش لی لی جایی ندارد. و به راستی با این همه همراه، آیا لی لی هیچگاه متوجه خواهد شد که کانگوروی آبی او را ترک کرده است؟…

متن کتاب با آن که در غالب داستانی ساده روایت شده اما مفاهیم عمیقی چون عشق، دوستی و نیاز به امنیت در روابط را به زیبایی برای مخاطبین خردسال بیان می کند. کتاب از نیاز بشر به دوست داشتن و دوست داشته شدن سخن می گوید. و نشان دهنده نیاز ما به احساس امنیت در هر نوع رابطه ای است؛ خواه این رابطه میان والدین و کودکان باشد، یا میان زن و شوهر و یا میان دوستان.

در داستان این نیاز به امنیت و تعلق به دیگری را از زاویه دید کانگوروی آبی با تصاویری ساده ولی تأثیرگذار می بینیم. کانگوروی آبی کم کم نمی تواند خوب بخوابد، تا این که این حقیقت هولناک را در می یابد که دیگر در دنیای لی لی جایی ندارد. پس او را ترک می کند تا آغوش گرم و اطمینان بخش دیگری را بیابد. اما با ادامه داستان زمانی که لی لی همه عروسک ها را می دهد تا کانگوروی آبی را باز پس گیرد، در می یابیم که در دنیا چیزهایی هستند که هیچ وقت نمی توان از آن ها گذشت، چیزهایی که حاضر هستیم از همه دارایی خود به خاطر به دست آوردنشان بگذریم.

عاشقتم کانگوروی آبی

یادداشت آزاد: مروری بر داستان «عاشقتم کانگوروی آبی» از منظر تئوری زندگی اجتماعی اشیا

نظریۀ زندگی اجتماعی اشیا و کانگوروی آبی!

نویسنده: زهره دودانگه

:::: منبع: انسان‌شناسی و فرهنگ ::::

کتاب «عاشقتم کانگوروی آبی» یکی از نیرومندترین داستان‌های کودک دربارهٔ مفهوم دلبستگی و تعلق عاطفی است؛ اما به گمان من وجه ممتاز این کتاب روایت درخشانش دربارهٔ رابطه میان کودک و شیء است. در این یادداشت کوتاه سعی دارم به کمک مفهوم «زندگی اجتماعی اشیا» به این داستان نگاه کنم.

برای شروع درباره‌ی “نظریۀ زندگی اجتماعی اشیا و کانگوروی آبی” لازم است چندخطی هم دربارۀ نظریۀ زندگی اجتماعی اشیا بنویسم:

این نظریه که آرجون آپادورای آن را در کتاب «زندگی اجتماعی اشیاء: کالاها در پرسپکتیو فرهنگی» ارائه کرده، به بررسی روند تعاملات و روابط اجتماعی اشیاء در جوامع مختلف می‌پردازد. طبق این تئوری، اشیاء در جوامع انسانی صرفاً ابزارهای بی‌جان نیستند، بلکه آن‌ها نیز حیاتی اجتماعی دارند؛ یعنی در فرآیندهای فرهنگی و اجتماعی درگیر می‌شوند؛ در مکان‌ها و زمان‌‌های مختلف معانی و ارزش‌های گوناگونی پیدا می‌کنند و از زندگی اجتماعی انسان‌ها تأثیر می‌گیرند.

طبق تحلیل آپاردورای اشیا یا کالاها از لحظه‌ای که تولید می‌شوند، تا زمانی که در اختیار مصرف‌کننده قرار می‌گیرند، و حتی پس از آن که به فراموشی سپرده می‌شوند یا دوباره به چرخه‌های اجتماعی مختلف وارد می‌شوند، زندگی اجتماعی دارند. این فرایند معنا و ارزش آن‌ها تغییر می‌دهد. کالاها را نمی‌توان جداگانه و بدون در نظر گرفتن بافت اجتماعی و فرهنگی‌ که در آن قرار دارند، بررسی کرد.

مبادلۀ اجتماعی کالاها اعم از خرید و فروش، هدیه دادن، استفادۀ شخصی و … می‌تواند معنا و ارزش جدیدی به شیء بدهد.
تعلق به شیء می‌تواند حس مالکیت را در فرد به وجود آورد و همین روابط عاطفی، اجتماعی و اقتصادی او را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
و …

ویژگی‌های کلی داستان:

داستان «عاشقتم کانگوروی آبی!» اثر اما چیچستر کلارک، به موضوعاتی مثل محبت، تعلق و رشد عاطفی در کودکان می‌پردازد. این کتاب به زبان ساده و تصاویر رنگارنگ روایت می‌شود و در آن، شخصیت اصلی، لی‌لی، علاقه‌ی بی‌پایانی به اسباب‌بازی‌اش، کانگوروی آبی دارد. در این داستان، ما شاهد دگرگونی‌های عاطفی و تغییرات در روابط لی‌لی با اسباب‌بازی‌های مختلف هستیم.

شخصیت‌های اصلی داستان عبارت‌اند از:

لی‌لی (Lily): شخصیت اصلی داستان که کودک داستان است. او عاشق کانگوروی آبی خود است و در طول داستان، علاقه‌اش به اسباب‌بازی‌های مختلف را تجربه می‌کند.

کانگوروی آبی(Blue Kangaroo): اسباب‌بازی محبوب لی‌لی که در ابتدا تنها دوست اوست. او نماد محبت و تعلق است و در طول داستان تغییرات عاطفی لی‌لی را نشان می‌دهد.

و کاراکترهای فرعی داستان عبارت‌اند از:

عمه جمیما (Aunt Jemima): عمه لی‌لی که یک خرس قهوه‌ای وحشی برای او هدیه می‌آورد.
دوست مادر لی‌لی، فلورانس (Florence): او یک خرگوش زرد از جنس کتان به لی‌لی می‌دهد.
عمو جرج رولی پولی (Uncle George Rollie Polly): عمو لی‌لی که دو توله‌سگ پشمالو به او هدیه می‌آورد.
خانم آپلبی (Mrs. Appley): خانم دوست‌داشتنی که به لی‌لی یک تمساح خزنده می‌دهد.
دایی آرتور (Uncle Arthur): دایی لی‌لی که یک جغد گوش‌دراز برای او می‌آورد.
دخترعمه آملیا (Cousin Amelia): دخترعمه لی‌لی که یک خرس کوچولوی بامزه به او هدیه می‌دهد.
نی‌نی کوچولو (Baby): شخصیت جدیدی که در انتهای داستان وارد می‌شود و کانگوروی آبی را برای خودش برمی‌دارد.

خلاصۀ داستان: لی‌لی عاشق اسباب‌بازی کانگوروی آبی خود است و هر شب به او می‌گوید: «عاشقتم کانگوروی آبی!» اما با گذشت زمان و به مرور با هدیه‌هایی که از افراد مختلف خانواده‌اش می‌گیرد (مثل خرس قهوه‌ای، خرگوش زرد، توله‌سگ‌های پشمالو، تمساح خزنده و…) محبتش به این اسباب‌بازی‌ها تقسیم می‌شود و کانگوروی آبی احساس می‌کند که جایی برای خودش ندارد. در نهایت، کانگوروی آبی از تخت لی‌لی بیرون می‌رود و به اتاق نی‌نی کوچولو می‌رود. اما وقتی نی‌نی به کانگوروی آبی می‌گوید «گان‌گولو توتولو»، لی‌لی متوجه می‌شود که کانگوروی آبی هنوز برای او خاص است؛ به همین دلیل با نی‌نی وارد کشمکش می‌شود. در نهایت لی‌لی از بقیۀ اسباب‌بازی‌ها می‌گذرد و کانگوروی آبی دوباره به او تعلق می‌یابد.

عاشقتم کانگوروی آبی

 

نظریۀ زندگی اجتماعی اشیا و کانگوروی آبی

یکی از توانمندی‌های ادراکی که ما طی فرایند جامعه‌پذیری‌ و بزرگسال‌شدن‌مان از دست می‌دهیم (دست‌کم به طور نسبی) تعلق عاطفی‌مان به اشیا پیرامون است. کودک به اشیایی که به آن‌ها دلبسته‌ است (مثل اسباب بازی‌هایش) جان می‌بخشد، با آن‌ها سخن می‌گوید و برایشان هویت و عاملیت قائل است. این درست نقطهٔ مقابل رویکرد عقلانی و کارکردگرا و فایده‌باور جامعه است که برای اشیا صرفا هویتی مادی و نقشی کاربردی قائل است.

همان‌طور که در ابتدای بحث اشاره شد، در تئوری‌های متاخر انسان‌شناسی، مثل زندگی اجتماعی اشیای آرجون آپادورای یا تئوری شیء بیل براون، اشیا صرفاً ابزاری بی‌جان نیستند. در خود حافظه‌ دارند و در رابطه‌شان با ما، یادآور و فراخوانندهٔ رویدادهای گذشته هستند. و همین ویژگی به آن‌ها قدرت، عاملیت، و تحول معنایی (نسبت به زمان پیدایش یا تولیدشان) می‌بخشد.

در «عاشقتم کانگوروی آبی» ما از گذشتهٔ رابطهٔ میان لی‌لی و کانگوروی آبی‌اش اطلاعاتی در دست نداریم؛ تنها در ابتدای داستان می‌خوانیم که لی‌لی عروسک کانگوروی آبی‌اش را هرشب کنار خود می‌خواباند و به او می‌گوید: «عاشقتم کانگوروی آبی!» همین یک جمله نشانه‌ای دال بر عاطفه عمیق لی‌لی به عروسک کانگورویش است؛ که البته احتمالاً برای ما، طی مشاهدهٔ مکرر رابطه کودکان پیرامون‌مان با اسباب‌بازی‌هایشان، آشنا و عادی است.

اما نویسنده با روایت‌کردن موقعیت‌هایی متعارض و قیاسی، از شناخت ما درباره رابطه کودک و شیء آشنایی‌زدایی می‌کند. یک موقعیت قرار دادن لی‌لی در رابطه با تعدادی اسباب‌بازی جدید است که آن‌ها را در روند داستان هدیه می‌گیرد و هنوز، جز وجه کاربردی‌شان، با آن‌ها ارتباط معناداری برقرار نکرده است. دیگری قراردادن کانگوروی آبی در رابطه با کودک دیگری است که هنوز کانگورو را از آن خودش نکرده و صرفاً تلقی یک اسباب‌بازی‌ ساده را از آن دارد.

توصیف این موقعیت‌ها پرده از رابطهٔ دوسویهٔ میان لی‌لی و کانگوروی آبی برمی‌دارد. لی‌لی بدون کانگوروی آبی چیزی گم کرده که از مهم‌ترین دلبستگی‌های اوست و کانگوروی آبی هویتش را از دست داده و به یک اسباب‌بازی ساده تقلیل یافته است. لی‌لی با از دست دادن کانگوروی آبی، متوجه اهمیت و وزن او در زندگی‌اش می‌شود؛ و درمی‌یابد که کانگوروی او به سادگی با اسباب‌بازی‌های دیگر جایگزین‌پذیر نیست؛ پس برای دوباره به دست آوردن او می‌جنگد و دست از اسباب‌بازی‌های دیگر می‌کشد.

کانگوروی آبی هم که خود از نزد لی‌لی رفته بود تا با این حرکت سلبی (که می‌توان از آن به عاملیت تعبیر کرد) به شکلی لی‌لی را فرابخواند و او را متوجه تفاوت خودش با بقیه اسباب‌بازی‌ها کند، پس از بازگشتن به اتاق لی‌لی است که دوباره تاثیرگذاری پیشین را پیدا می‌کند. نکته جالب اینجاست که در شیوهٔ روایتگری و تصویرسازی کتاب، کانگوروی آبی در دستان کودک دیگر (کاراکتر نی‌نی کوچولو) نقشی شبیه یک شیء بیجان پیدا کرده و کمرنگ می‌شود.

داستان «عاشقتم کانگوروی آبی» می‌تواند اثرگذاری مهمی در تقویت نگاه انتقادی کودک دربارهٔ اشیا داشته باشد. به او کمک کند که نقش شیء را صرفاً مصرفی نداند، چیزها را به راحتی دور نریزد و توجهش را به اهمیت رابطهٔ خودش با شبکهٔ اشیایی که پیرامونش هستند معطوف کند.

به گمانم، برانگیختن و آموختن چنین نگاهی به کودکان می‌تواند به تدریج به جامعه کمک کند که حافظه فردی و جمعی‌‌اش را که عمدتاً در ساحت مادی تجلی یافته (از اشیا تا خانه تا شهر تا محیط زیست) به سادگی تخریب نکند؛ و تاثیر و اهمیت آن‌ها را در حفظ هویت و بازخوانی تاریخ ادراک کند.

معرفی کتاب: ع‍اش‍ق‍ت‍م‌ ک‍ان‍گ‍وروی‌ آب‍ی‌!

کتاب مناسب کودکان؛ عاشقتم کانگوروی آبی

نویسنده: بدون نام

:::: منبع: سایت ویستا::::

لی‌لی یک کانگورو داشت که مال خود خود او بود. لی‌لی هر شب به او می‌گفت: «کانگوروی آبی عاشقتم». تا این که یک روز عمه لی لی به دیدنش آمد و هدیه‌ای بزرگ به او داد. ناگهان کانگوروی آبی دریافت که باید بجای خوابیدن کنار لی‌لی، کنار خرس قهوه‌ای وحشی بخوابد.
و به زودی حیوانات دیگری نیز از راه رسیدند؛ خرگوش زرد پارچه‌ای، توله‌های پشمالو، تمساح خزنده و بعد اسباب‌بازی های دیگر و دیگر. کانگوروی آبی کم کم بی‌خواب شد چون تخت‌خواب به طرز وحشتناکی شلوغ بود. او حس کرد که دیگر پیش لی لی جایی ندارد و به راستی با این همه همراه، آیا لی لی هیچگاه متوجه خواهد شد که کانگوروی آبی او را ترک کرده است؟…

متن کتاب با آن که در غالب داستانی ساده روایت شده اما مفاهیم عمیقی چون عشق، دوستی و نیاز به امنیت در روابط را به زیبایی برای مخاطبین خردسال بیان می‌کند. کتاب از نیاز بشر به دوست داشتن و دوست داشته شدن سخن می‌گوید. و نشان دهنده نیاز ما به احساس امنیت در هر نوع رابطه‌ای است؛ خواه این رابطه میان والدین و کودکان باشد، یا میان زن و شوهر و یا میان دوستان.

در داستان این نیاز به امنیت و تعلق به دیگری را از زاویه دید کانگوروی آبی با تصاویری ساده ولی تأثیرگذار می‌بینیم. کانگوروی آبی کم کم نمی‌تواند خوب بخوابد، تا این که این حقیقت هولناک را در می‌یابد که دیگر در دنیای لی‌لی جایی ندارد. پس او را ترک می‌کند تا آغوش گرم و اطمینان بخش دیگری را بیابد. اما با ادامه داستان زمانی که لی‌لی همه عروسک‌ها را می دهد تا کانگوروی آبی را باز پس گیرد، در می‌یابیم که در دنیا چیزهایی هستند که هیچ وقت نمی‌توان از آن ها گذشت، چیزهایی که حاضر هستیم از همه دارایی خود به خاطر به دست آوردنشان بگذریم.

عاشقتم کانگوروی آبی

کاربردها و فعالیت‌ها
یکی از امکانات کتاب، امکان گفت و گو و تقویت قدرت تفکر و استدلال در کودکان است. باید از طریق پرسیدن سؤالاتی، کودکان را تشویق به گفت و گو در مورد گره‌های داستانی کرد و قضاوت اخلاقی آنان را به بوته آزمایش گذاشت. در طرح پرسش‌ها باید سن و قدرت درک و استدلال کودک را در نظر گرفت.

چند پرسش بر اساس داستان عاشقتم کانگوروی آبی

۱. آیا لی‌لی در ابتدای داستان کانگوروی آبی را دوست داشت؟ چرا؟
۲. آیا کانگوروی آبی لی‌لی را دوست داشت؟ چرا؟
۳. دوست داشتن چیست؟
۴. وقتی لی‌لی صاحب اسباب بازی‌های دیگری شد، آیا هنوز هم کانگوروی آبی را دوست داشت؟
۵. آیا وقتی ما چیزهای جدیدی به دست آوردیم همچنان می‌توانیم چیزهای قدیمی را دوست بداریم؟
۶. آیا وقتی کانگوروی آبی لی‌لی را ترک کرد دیگر او را دوست نداشت؟ چرا کانگوروی آبی لی‌لی را ترک کرد؟
۷. آیا کانگوروی آبی غمگین بود؟ چرا؟ اگر شما به جای لی‌لی بودید بعد از گرفتن هدایای بسیار با کانگوروی آبی چگونه رفتار می‌کردید؟
۸. آیا لی‌لی کار خوبی کرد که همه اسباب‌بازی‌ها را بخشید تا کانگوروی آبی را پس بگیرد؟ چرا لی‌لی این کار را کرد؟

فعالیت‌های بیشتر
۱. همراه با بچه ها داستان را یک بار دیگر از زبان کانگوروی آبی بیان کنید.
۲. یک برنامه صندلی داغ ترتیب دهید و شخصیت‌های مختلف داستان را روی آن بنشانید و همراه با بچه‌ها بکوشید تا احساس آن‌ها را درباره آن چه که اتفاق افتاد دریابید.
۳.در این باره با کودکان گفت و گو کنید: کانگوروی آبی در موقعیت های گوناگون چه احساسی داشت؟ آیا لی لی متوجه ناراحتی یا خشم کانگوروی آبی می شد؟
۴.درباره سهیم شدن با کودکان گفت و گو کنید. از بچه‌ها بپرسید چرا سهیم شدن آن چه که داریم با دیگران، کار خوبی است؟ تشویق شان کنید تا دریابند چه چیزهایی دارند که می‌توانند آن‌ها را با دیگران سهیم یا شریک شوند.
۵. کانگوروی آبی یک اسباب‌بازی ویژه برای لی‌لی است. با بچه‌ها درباره مفهوم خاص یا ویژه بودن گفت و گو کنید. از بچه‌ها بپرسید که آیا آن ها هم چیزی ویژه برای خودشان دارند؟
۶.در هر تصویر کتاب سعی کنید تا با بچه‌ها برای هر اسباب‌بازی یک اظهار نظر پیدا کنید و بنویسید.
۷.همراه با بچه‌ها از صفت‌هایی که برای توصیف هر یک از اسباب‌بازی‌ها در کتاب استفاده شده یک فهرست تهیه کنید. ببینید آیا کودکان می‌توانند صفت‌های دیگری نیز برای آن‌ها پیدا کنند.
۸.از بچه‌ها بخواهید درباره اسباب‌بازی مورد علاقه‌شان یک داستان بسازند و بنویسند.
۹.از بچه‌ها بخواهید تا اسباب‌بازی مورد علاقه شان را با بکار بردن صفت هایی توصیف کنند. می توانید خودتان به عنوان نمونه درباره اسباب‌بازی مورد علاقه کودکی‌تان صحبت کنید.
۱۰.کانگوروی آبی شب‌ها خوب نمی‌خوابد چون ناراحت است. به بچه‌ها کمک کنید تا علت‌های نیاز ما به خواب را پیدا کنند و راه‌هایی پیدا کنند که به ما کمک می‌کنند راحت‌تر بخوابیم.
۱۱.بچه‌ها را تشویق کنید تا درباره اسباب‌بازی‌های دوران گذشته جست و جو و پرس و جو کنند. کمک‌شان کنید تا دریابند پدر و مادرهایشان و حتی پدربزرگ و مادربزرگ هایشان با چه چیزهایی بازی می‌کرده‌اند.
۱۲.بچه‌ها را تشویق کنید تا یک حیوان را نقاشی کنند و آن را با رنگی متفاوت از رنگ طبیعی‌اش رنگ کنند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *