به این نتیجه رسید که اگر پرواز با بالگرد را یاد بگیرد، میتواند خوکها را هم با خود ببرد. همه به او میگفتند که گاوها که دوچرخهسواری نمیکنند. همچنین میگفتند گاوها که سوار بالگرد نمیشوند. اما او در جواب آنها میگفت که فعلا نمیتوانند. رالف به فرودگاه رفت. یک مربی پرواز پیدا کرد. روزها تمرین کرد تا بالاخره توانست با بالگرد پرواز کند. سپس روزی به دنبال دوستان خوکش رفت، آنها را سوار بالگرد کرد و حسابی پرواز کردند. حالا دیگر او میتوانست دوچرخه داشته باشد.
کتاب «هر وقت خوکها پرواز کنند»داستان ساده و تاثیرگذاراست. این کتاب توانسته جوایز بسیاری را از آن خود کند. این داستان قدرت اراده و خواست را به خواننده یادآوری میکند. خوانندهی کتاب در خلال داستانی خلاقانه میآموزد تخیل در کنار پشتکار نتیجه ای بزرگ به همراه خواهد داشت. تصویرهای کتاب در عین سادگی عناصر فراوانی به همراه دارند که خواننده را به راحتی درگیر داستان میکنند. این فانتزی جانوری با متنی چند لایه و عمیق نشان میدهد که همه افراد قادر به انجام هر کاری که بخواهند هستند؛ تنها باید به خواسته خود ایمان داشته باشند و در انجام خواستههای خود کوشا باشند. و ممکن است که فعلا ما نتوانیم کارهایی را انجام بدهیم، اما اگر تلاش کنیم و راه حل مناسبی بیابیم، میتوانیم کارهای دور از ذهن و غیرممکن را نیز انجام بدهیم.
«والری کولمن» در ۱۱ سالگی اولین جایزه نویسندگی خود را به دست آورد. او دانش آموخته زبانشناسی است. در سایت شخصی خود درباره نویسندگی میگوید: «زیبایی نویسندگی این است که من میتوانم در هر جایی و هر زمانی که بخواهم روی داستانی کار کنم». او از سال ۲۰۰۵ وارد دنیای هنر و تصویرگری نیز شده است.
«روج جیرارد» دانشآموخته گرافیک است و پیش از این بهعنوان مدیر هنری در آژانسهای مشهور تبلیغاتی کار میکرده است. جیرارد پس از مدتی خود را وقف تصویرگری کرده است. آثار او در مجلهها و در چند کتاب کودک منتشر شده است.
کتاب «هر وقت خوکها پرواز کنند» در سال ۲۰۰۳ برگزیده فهرست شورای کتاب کودک کانادا است. در سال ۲۰۰۲ برگزیده فهرست جنرال گاورنر و برنده جایزه بلو اسپرس نیز شده است.
«نسرین وکیلی» نویسنده و مترجم ادبیات کودک و نوجوان است. او در رشته روانشناسی تحصیل کرده است و عضو هیئت مدیره انجمن نویسندگان کودک ونوجوان است. وکیلی همچنین با شورای کتاب کودک همکاری داشته است و جوایز بسیاری برای آثار خود دریافت کرده است.
گزیدههایی از کتاب
موریس حالا دیگر بیشتر هاج و واج شد.
رالف خندید وگفت: «من اگر پرواز با بالگرد را یاد بگیرم، میتواانم چند تا خوک را هم سوار کنم و با هم پرواز کنیم. آن وقت میتوانم صاحب دوچرخه شوم.»
موریس گفت: «گاوها که نمیتوانند دوچرخه سواری کنند.»
رالف گفت: «آره، فعلاْ نمیتوانند.»
منبع: کتابک