«آنچه خواهیم ساخت»کتاب تصویری جالبی است که با تصویر بزرگ دو دست کوچک «دختر» در وسط صفحه، و دو دست بزرگ «پدر» آغاز میشود. دستهایی که نشانهای از هنر ساختن است. پس از دیدن دستها، با ابزار مختلفی روبهرو میشویم که انسانها توانستهاند با آنها چیزهای مختلفی بسازند. پس «ساختن» نیازمند همکاری دست و ابزار است! ابزاری که شاید نیاز باشد برای شناخت بهترشان و یادگیری فنون استفاده، از تجربیات بزرگها کمک گرفت. بنابراین ساختن نیازمند همکاری و یاری هر دو نسل است.
استفاده از تجربیات بزرگترها و بهرهمندی از ایدهها و خلاقیتهای نسل نو. پدر و دختری که در مورد ساختن و ابزار ایدههای جالبی دارند، در کنار هم از برنامهها و تصمیماتشان برای آینده صحبت میکنند. از تخیل رویاهایی که ممکن است بعضی از آنها تا مدتها در مرحلهی خیال باقی بمانند اما هیچکدام بیهوده نیستند. آنها میتوانند پلی برای بلندپروازی کودکان و به دست آوردن موفقیتهای بزرگتری باشند که ابتدا خیالش در سرگذشته. چرا که برای حصول هر موفقیتی باید ابتدا آن را در سر پروراند و تخیلش کرد. مثل تخیل «بال پرواز» یا «دوچرخه» که ابتدا برگرفته از تخیلات برادران رایت بود و منجر به اختراع هواپیما شد.
این پدر و دختر هم در خیالپردازیهای خود در میسازند، چاله میکنند، جنگ میکنند، سپس آشتی میکنند، خانه و دیوار و قلعه میسازند و بعد از جنگ به گفتوگو مینشینند و بابت جنگافروزیهایشان عذرخواهی میکنند. آنها برجی میسازند که برای تماشای آسمان باشد تا دنیاهای دیگری را که از کنارهشان میگذرند، ببینند. آنها تونل و یا جادهای که به ماه برسد، یا قایقی که هیچوقت نشکند یا ترک برندارد را تصور میکنند، تا بتوانند روی هم تاثیر بگذارند و در کنارش قوهی تخیل خود را قدرت و قوت ببخشند و از سویی هیجانات کودک نیز تخلیه شود.
شبیه به کتاب میخوایم یه خرس شکار کنیم، اثر مایکل روزن که مدتی را با ریتم و شور و هیجان شکار یک خرس پیش میبرد. هیجانی نشاطآور که در انتهای کتاب حتما مخاطبان کودک را همراه کرده و هیجاناتشان را تخلیه میکند.
« آنچه خواهیم ساخت» داستان دوستی محکم و هنر برقراری ارتباط بین دو نسل است. ارتباط شیرین والد و فرزند. یکی از جملههای طلایی کتاب که در پشت جلد هم از آن استفاده شده این است: «من آیندهی تو را میسازم و تو آیندهی من را! ساعتی میسازیم که حساب وقتمان را داشته باشد. اندکی عشق میسازیم و برای فرداها کنار میگذاریم.»
اشاره به تاثیر تربیت کودک و توجه والد به او که به نسل آینده کمک میکند تا با تفکر و تعقل و برنامهریزی در ساختن آیندهی بهتر سهیم باشند. آیندهای درخشان که کودکان میتوانند برای خود و دیگران رقم بزند. این کتاب میتواند برای کودکان «تک والد» نیز مناسب باشد. چرا که ماجراها به رابطهی نزدیک و صمیمیت پدر- دختری خلاصه میشود. این پدر و دختر پس از رویاپردازی در کنار یکدیگر، چیزهای محبوبشان را کنار میگذارند. پهلوی همان عشقی که قبلا کنار گذاشته بودند.
آنها پس از خستگی آتشی روشن میکنند و کنارش دراز میکشند تا آرامش بیابند و مثل روزهایی که تازه به دنیا آمده بودند خود را گرم میکنند. همانند انسان نخستین که آتش را کشف کرد و یاد گرفت که چطور باید با ابزار کار کند و کشفیات را در جهت درست به کار بگیرد.
در بخش انتهایی کتاب دستان کوچک دختر در دستان بزرگ پدرش قرار میگیرد و داستان به پایان میرسد. صحنهای بسیار زیبا که روایت یک همکاری ثمربخش است. در بخشی از کتاب اینطور میخوانیم: «قلعه ای میسازیم که دست دشمنها به ما نرسد. با دیوارهای بلندتر که جلوی داد و فریادهایشان را بگیرد. ولی همیشه بازنده یا برنده نمیشوی. برای همین دروازهای میسازیم و راهشان میدهیم داخل. میزی میسازیم که پشتش بنشینیم و چای بخوریم و بگوییم: معذرت میخواهم. من بیشتر. من بیشترتر.»
در این قسمت هر یک از دشمنان خیالی لباس خاصی دارند که میتوانند نماد تفاوتها، مشاغل مختلف، فرهنگهای متنوع درکشورهای مختلف دنیا باشند.
دور این میز مذاکره یک پزشک، یک جادوگر، یک دزد دریایی و یک وایکینگ، جمع شدهاند و بابت کارهای ناپسند خود یعنی جنگیدن عذرخواهی میکنند! تفاوتهایی که بیانگر اختلافات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در جای جای مختلف جهان است. این که ما یاد بگیریم با در نظر گرفتن تمامی تفاوتها و احترام به آن، دست از جنگافروزی برداریم و به جایی برسیم که بتوانیم همه با هم پشت یک میز مشترک به گفتوگو بنشینیم و بابت جنگهایی که به راه انداختیم، عذرخواهی کنیم، پیام آور صلح است.
کتاب «آنچه خواهیم ساخت» یک حرکت دوسویه و موازی هم دارد. این که تخیل و زندگی واقعی به خوبی با هم تلفیق شدهاند. این پدر و دختر در سویهی واقعگرایی میخواهند یک در بسازند برای جایی که در ندارد، و یک خانه که سرپناهشان باشد، از آنسو در فضای تخیل میخواهند جادهای رو به ماه بسازند یا قلعهای که در آن از دست دشمنان خیالیشان پنهان شوند. در این میان از هیچکدام باز نمیمانند و زمان نیز برایشان اهمیت دارد. چرا که میگویند: «ساعتی می سازیم که حساب وقتمان را داشته باشد.»
به نظر میرسد مخاطب کودک پس از خواندن این کتاب تصویری، بیش از پیش از قدرت تخیل، سفر و بازی با والد یا تسهیلگر خود لذت ببرد.
این کتاب با ترجمهی دیگری نیز توسط نشر بازی و اندیشه منتشر شده است.
منبع: وینش