بخند، بساز، خیال کن!
قلعه ای میسازیم که دست دشمنها به ما نرسد. با دیوارهای بلندتر که جلوی داد و فریادهایشان را بگیرد. ولی همیشه بازنده یا برنده نمیشوی. برای همین دروازهای میسازیم و راهشان میدهیم داخل. میزی میسازیم که پشتش بنشینیم و چای بخوریم و بگوییم: معذرت میخواهم. من بیشتر. من بیشترتر.