انیمیشن هیچ کس را در دنیا به اندازهی تو دوست ندارم
برایدن خرگوشه صبح که از خواب بیدارشد به مادرش گفت دلش میخواهد به خانهی دوستانش برود و با آنها زندگی کند.
وقتی مادر پرسید با کدام دوستش میخواهد زندگی کند او لیست بلند بالایی ازآنها را نام برد و وقتی مادرش پرسید چرا میخواهد این کار را انجام دهد گفت: در آنجا مجبور نیستم کارهای سخت خانه را انجام دهم. بعد هم کولهپشتیاش را برداشت و همانطور که خواهرانش گریه میکردند راهش را کشید و رفت.
درباره کتاب هیچ کس را در دنیا به اندازهی تو دوست ندارم در سایت میچکا بیشتر بدانید: