این مترجم، نویسنده و مروج کتابخوانی که درباره موضوع «کتابخوانی در جمع» در باغ کتاب تهران سخنرانی کرد، در پاسخ به این پرسش که آیا ترجمه به تألیف ضرر میزند، گفت: من ترجمه و تألیف را در تضاد با هم نمیدانم و به نظرم اینها همپوشانی هم دارند. ترجمه پلی برای شناخت فرهنگهای مختلف است که دروازه جدیدی را به روی کودک و نوجوان میگشاید.
وی ادامه داد: اگر تألیف راه درست را برود و کتاب متناسب نسل امروز نوشته شود، میتواند در رقابت با آثار خارجی باشد. گاهی به این علت که مترجمان سراغ بهترین آثار میروند و به نوعی آنها را گلچین میکنند، ترجمهها در مقایسه با آثار تألیفی بهتر به نظر میرسند؛ در حالی که اینها قابل مقایسه نیستند. بارها دیدهایم آثار خوب تألیفی در رقابت با آثار ترجمه هستند و فروش و استقبال مناسبی دارند.
این مروج کتابخوانی درباره مشکلات و سختیهای ترجمه کتاب کودک یادآور شد: کتاب کودک صفحات کم و جملات کوتاه دارد و عدهای معتقدند کار راحتی است و این کار را بدون تخصص انجام میدهند. این موضوع به بدنه کتاب کودک ضربه زده است. من برای کتاب «چطور شروع میشود؟» روزها و ساعتها وقت گذاشتم. این کتاب مفاهیم فلسفی را به زبان کودکانه بیان میکند و بهطور مثال برای انتخاب کلمه «شروع» یا «آغاز» از دوستان زیادی مشورت گرفتم. اگر قرار باشد کار درست انجام شود کتاب کودک زمانبر است و نیاز به وسواس دارد. چون با این کتابها، دایره لغت کودک و سلیقهاش شکل میگیرد.
خرمیان درباره تجارب کارهای ترجمهاش با نشر میچکا و انتخاب و ویژگیهای این آثار گفت: من سه کار ترجمه و یک تألیفی با نشر میچکا دارم. کتابهای «بهترین دوست من» و «من میتوانم» نویسنده و تصویرگر مشترک دارد و ساته تن جزو مؤلفینی است که خودش تصویرگر هم هست و من آثار او را به کتاب کودک ایران معرفی کردم
وی افزود: کتاب «من میتوانم» در بولونیا، جایزه تصویرگری را بُرد که من آن موقع آن را با خودم آوردم. مفهوم کتاب «چطور شروع میشود» را به این دلیل دوست داشتم که هم کودک و هم بزرگسال را با هم درگیر میکند و در طول کتاب سؤالاتی هم پرسیده میشود که مثلاً اقیانوس در ساحل شروع میشود یا تمام میشود؟ همزمان تصاویر جالبی هم دارد. این سه کتاب پیشنهاد من به ناشر بود؛ چون احساس میکردم مشابه آنها در بازار نیست.
وی درباره مفاهیم این آثار خاطرنشان کرد: موضوع کتاب «بهترین دوست من» دوستی و اَشکال آن و تحول در مسیر دوستی است. کتاب «من میتوانم» بر خلاف اسمش، ماجرای جوجهای است که نمیتواند و به جای درجا زدن تلاش میکند که بتواند. کتاب تألیفی خودم هم مفهوم جدیدی را در قالب کتاب کودک به ادبیات کودک اضافه میکند. اسم کتاب «مادربزرگ شگفتانگیز من» است که رابطه نوه و مادربزرگی را تعریف میکند که الگوی صحیحی درباره پسماند صفر دارد و بچهها را بدون اشاره مستقیم به این موضوع، حساس میکند.
پیششرط ترجمه، شناختن فرهنگ و زبان خودمان است
در بخش دیگری از این نشست، شهرام اقبالزاده به ذکر خاطرهای از شروع فعالیت رضوان خرمیان پرداخت و گفت: دوست و همکارم، معصومه انصاریان، به من گفت یک دوست خانوادگی دارد که دخترش کتابی ترجمه کرده و کاری شده که دلش شکسته است. شماره تلفن مادر ایشان را به من داد و من هم تماس گرفتم و با مادر خانم خرمیان صحبت کردیم. انسان وقتی در ابتدای کار ناامید میشود، کارش سخت میشود. من ترجمه خانم خرمیان را خواندم، او یک ترجمه واو به واو کرده و اسم آن را هم وفاداری به متن گذاشته بود. من به او گفتم ترجمه را به شکل قصه بگویید و ترجمه بعدی ایشان خیلی کار خوبی شد. کسی که ترجمه خوانده نباید فکر کند حتماً متخصص شده است. تخصص اصلی بعد از کسب دانش عام است. خانم خرمیان کارش را جدی گرفت و حالا این خانم مترجم کارکشته و زبدهای شده است.
این نویسنده، مترجم و منتقد ادبیات با تأکید بر این موضوع که در ترجمه چند مسئله بسیار مهم است، افزود: پیششرط ترجمه، شناختن فرهنگ و زبان خودمان است و باید کتاب زیاد خوانده باشیم. باید در زمینه کودک و نوجوان تخصص داشته باشیم. خیلی از ناشران کار ترجمه کودک و نوجوان را به دانشجوی کمسابقه زبان میدهند که کار هم غلط میشود و هم سبکش در نمیآید. زبان کتاب کودک باید ساده و دلنشین باشد.
وی در پایان گفت: کلمه را باید برای کودک تراش داد. برای کودک نباید زبان فاخر انتخاب کرد؛ مگر متناسب با نیاز متن. زبان باید متناسب با جهان کودک باشد و یکی از ویژگیهای رضوان خرمیان، شناختن زبان کودک و زبان فارسی است.
نشست انتشارات میچکا از ششم تا دوازدهم آذرماه ۱۴۰۰ با اجرای جعفر توزندهجانی و حضور شهرام اقبالزاده و سایر صاحبنظران ادبیات کودک و نوجوان در باغ کتاب تهران برگزار میشود.
منبع خبر: ایبنا