
لاکیتی لاکپشتی است که هم در آب و هم در خشکی زندگی میکرد. او هر روز صبح که بیدار میشد اول میرفت داخل آب و بعد آرامآرام دنبال غذا میگشت…
نجات از دست این هیولای بی رنگ کار سادهای نبود. حتی قورباغه سبز هم نتوانست کاری بکند. از دست مرغ ماهیخوار هم کاری برنیامد تا اینکه یک سگ دواندوان رسید…
یک روز در زمانی که شنا میکرد افتاد توی چیزی و دستوپایش گیر کرد و همهجا کمی تیره شد.
لاکیتی بهزحمت خودش را به کنار برکه رساند اما هر کاری کرد نتوانست از دست چیزی که او را گرفتار کرده بود، خلاص شود.
او خیلی ترسیده بود پس تا توانست داد زد. چند دقیقه نگذشت که یک لاکپشت نفسنفسزنان از آن دورها پیدایش شد.
لاکیتی به او گفت چیزی را که رویش افتاده بردارد، اما لاکپشت نتوانست کاری بکند. وقتی ماهیها به کنار آب آمدند، معلوم شد که آنها هیولاهای بیرنگی هستند که بهتازگی توی آب خیلی زیاد شدهاند.
هفته پیش هم یک ماهی به خاطر گیر افتادن در چنگ یکی از همین هیولای بی رنگ جانش را ازدستداده بود.
نجات از دست این هیولای بی رنگ کار سادهای نبود. حتی قورباغه سبز هم نتوانست کاری بکند. از دست مرغ ماهیخوار هم کاری برنیامد تا اینکه یک سگ دواندوان رسید.
اینکه سگ چه کرده و آیا لاکیتی توانست از دست این هیولای بی رنگ خلاص شود را باید در ادامه داستان بخوانید.
امروزه محیط زیست یکی از دغدغههای اصلی مردم روی کره زمین شده است. چرا که به خاطر کارهایی که انسان انجام داده این محیط زیست حسابی به خطر افتاده است و اگر کسی کاری نکند و دست نجنباند دیر نیست که دیگر هیچ انسانی نتواند روی کره زمین زندگی کند.
هنوز هم که کره دیگری برای زندگی پیدا نشده است. تازه اگر هم جایی پیدا شود که در دسترس باشد رفتن به آنجا کاری سخت و دشوار است. پس حالا که ما انسانها متوجه شدهایم فعلاً جز کرهی زمین جایی برای زندگی نداریم چرا به فکر آن نباشیم.
خانم سپیده نیکرو در این داستان خواسته است به همین نکته اشاره کند. داستان اسم جالبی دارد. خیلی سخت نیست که زود متوجه شویم این هیولای بی رنگ چیست؟
بهراستی هم آن را باید هیولا دانست چرا که پلاستیکها بدترین دشمن محیط زیست هستند. چرا که خیلی دیر تجزیه میشوند و پس از تجزیه هم باز میتوانند برای محیط زیست خطرناک باشند.
این بزرگترین لطمه به محیط زیست و جانداران است. چه آنهایی که در خشکی هستند و چه آنهایی که در دریا زندگی میکنند.
یکی از مهمترین دلایل وجود این خطر، بیرنگ و شفاف بودن این مواد است. مخصوصا زمانیکه در آب به سختی دیده میشوند و گرفتاریهای بزرگتری ایجاد میکنند. تردیدی نیست که موجودات دریا به همین دلیل متوجه آنها نمیشوند و به دامشان میافتند.
اگر هم آن موجود بزرگ باشد و پلاستیک نتواند مثل شخصیت این داستان او را به دام بیندازد؛ ممکن است وارد شکمش شود. پرندگان و ماهیان زیادی دیدهشدهاند که به خاطر بلعیدن پلاستیکها که توسط انسان رهاشدهاند دچار خفگی یا مسمومیت شده و جانشان را ازدست دادهاند.
چیزی که از همان آغاز داستان مشخص است، به هم ریختن محیط زیست جانوران توسط انسان است. اگر به آغاز داستان دقت کنید متوجه میشوید که لاکیتی یک زندگی معمولی دارد. او به قول نویسنده اول تنی به آب میزند و بعد آرامآرام راه میافتد تا برای خودش غذا پیدا کند.
این چرخهی طبیعی بسیاری از حیوانات است که میلیونها سال در کره زمین زندگی کرده و میکنند. اما از هنگامیکه پای انسان به این کره خاکی رسید، این چرخه بههمریخت.
این بهمریختگی از سویی به دلیل شکار و صید بیرویهی حیوانات ایجاد شده و از سوی دیگر به دلیل رعایت نکردن نکات ایمنی و بهداشتی پیش آمدهاست. کافی بود شخصی که پلاستیک را در ساحل رها کرده آن را در سطل زباله میانداخت.
پس خیلی وقتها لازم نیست که ما کارهای بزرگی انجام دهیم تا مانع به هم خوردن چرخهی زندگی موجودات و درنهایت محیط زیست خودمان شویم بلکه با رعایت نکات کوچک بهداشتی میتوانیم از خطرات احتمالی جلوگیری کنیم.
پشت جلد کتاب هیولای بی رنگ
هیولای بیرنگ بدجوری لاکیتی را گیر انداخته است. او نمیتواند نفس بکشد.
همهی دوستانش برای کمک آمدهاند.
اما چه کسی از پس هیولای بیرنگ برمیآید؟
از اینجا به سبد خود اضافه کنید
انیمیشن هیولای بی رنگ
طبیعت به توجه و مهربانی نیاز دارد. زبالهها مانند هیولاهایی هستند که راه نفس طبیعت را بستهاند و ما مسئول آن هستیم.
کتاب هیولای بی رنگ در رسانه
طبیعتی بدون پلاستیک
دربارهی کتاب هیولای بیرنگ
نویسنده: بدون نام
:::: منبع: ایبنا ::::
امروز سوم ژوئیه است و روز جهانی «بدون کیسه پلاستیکی» یا «طبیعتی بدون پلاستیک»؛ در این مطلب به معرفی دو انیمیشن کوتاه و دو کتاب داستانی کودک و نوجوان با موضوع استفادهنکردن غیرضروری از پلاستیک پرداختهایم:

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، انیمیشن کوتاه «شهر “مون”» با موضوع «کیسه پلاستیکی نه!» که توسط سازمان مدیریت پسماند شهرداری ساری، تهیهکنندگی و کارگردانی رضا مهرانفر، گویندگی محمدرضا علیمردانی و سرپرستی آیدا فوقانی شمیرانی تهیه و منتشر شده است، به موضوع استفاده از محصولات جایگزین برای کیسههای خرید پلاستیکی اشاره دارد. انیمیشن با صحنهای شروع میشود که نقش اصلی آن در حال دیدن مستندی است از فاجعهای که پلاستیک برای زیست حیوانات رقم زده است. سکانس بعدی در مورد خرید یک عدد قوطی کبریت و استفاده او از یک پلاستیک خرید برای این قوطی کبریت است. در اینجا راوی داستان اعلام میکند برای اینکه متوجه شویم این پلاستیکها چه بلایی سر شهرمان میآورند به آینده سفر میکنیم و بعد صحنههایی از خریدکردن شخصیت اصلی و استفاده بیرویه از پلاستیک برای خریدهای کم و کوچک را مشاهده میکنیم. در پایان نیز به زبان و شیوه طنز، پیام داستان را که استفاده از کیسههای پارچهای یا سبد به جای کیسههای پلاستیکی است، دریافت و مشاهده میکنیم.
انیمیشن کوتاه دیگری با عنوان «نه به پلاستیک» نیز در اینباره وجود دارد که به همت بنیاد اندیشه متمایز، تولید و منتشر شده است. در این انیمیشن کوتاه و صامت، میمون، صندوقدار یک فروشگاه است و پلیکان و کانگورو و شتر در قالب مشتریان این فروشگاه در انیمیشن حضور دارند. پلیکان خریدش را در منقارش میگذارد، کانگورو آن را در شکمش قرار میدهد و شتر نیز خریدهایش را به جای کیسه پلاستیکی در کوهانش جای میدهد. این انیمیشن کوتاه قصد دارد استفادهنکردن غیرضروری از پلاستیک را به کودکان نشان دهد.
در کنار دیدن انیمیشن میتوان کودکان را به کمک کتابها از مسائل محیطزیستی بهخصوص مسائل و چالشهای مرتبط با استفاده بیرویه از پلاستیک آشنا کرد. اگر شما نیز دغدغه استفاده کمتر از پلاستیکها را دارید و مایل هستید این موضوع مهم را با یک کتاب یا یک داستان به فرزند خود آموزش دهید، کتاب «شهری بدون پلاستیک» از انتشارات نردبان گزینه مطالعه مناسبی در اینباره است.
گاهی اوقات استفاده بیرویه از پلاستیکها و بازیافتنکردن آنها و رهاکردنشان در طبیعت عواقب جبرانناپذیری خواهد داشت: مانند نابودی حیوانات، علیالخصوص حیوانات دریایی. کتاب «هیولای بیرنگ» از انتشارات میچکا، روایت لاکپشتی به نام لاکیتی است که توسط چیزی که حیوانات به آن هیولای بیرنگ میگویند گرفتار شده است. این کتاب زیستمحیطی، کودکان را به توجه درباره زبالههایی که در طبیعت رها شدهاند تشویق میکند.
کتابهایی که برای کودکان نباید از دست داد
انتشارات میچکا منتشر کرد؛
نویسنده: ندا ولیپور
:::: منبع: ایسنا::::
«سفر پر ماجرای بچه فُک» از سو هریس، «درختان صلح» نوشته جنت وینتر، «هیولای بیرنگ» نوشته سپیده نیکرو و «چه کسی میتواند به یک خرس قطبی کمک کند؟» نوشته جبار شافعیزاده با موضوع محیط زیست منتشر شدهاند.

به گزارش ایسنا، «درختان صلح» با نویسندگی و تصویرگری جنت وینتر با ترجمه منیژه مغیثی در ۳۲ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و بهای ۱۰۵ هزار تومان برای گروه سنی «ج» (کودکان بالای ۹ سال) در انتشارات میچکا راهی بازار کتاب شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: «در حالیکه مردم بر سر آب و غذا میجنگند… ما درختان صلح میکاریم.»
وانگاری دختر جوانی در کنیاست. اطراف او پر از درخت است. اما در گذر زمان، میبیند که درختان یک به یک قطع میشوند.
وانگاری نگران است که یه زودی همهی جنگلها نابود شوند.
بنابراین تصمیم میگیرد که ۹ درخت بکارد. با رشد این نهالها برنامهی وانگاری محقق میشود…
این داستان سرگذشت وانگاری ماآتای، کنشگر برجستهی محیطزیست است که برنده جایزهی نوبل صلح شده، روایتی درخشان از عشق، نگرش و ارادهی زنی که منشا تغییری بزرگ شد.
در هفتهنامه پابلیشرز «درختان صلح» نشانهای قدرتمند از کار وانگاری توصیف شده است. در مجله اسکول لایبراری نیز آمده که این کتاب یک انتخاب عالی برای بلندخوانی است.
همچنین کتاب «سفر پرماجرای بچه فُک» نوشته سو هریس با تصویرگری استفانی بوی با ترجمه مجید عمیق در ۲۴ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۷۵ هزار تومان برای گروه سنی«ب» (کودکان بالای ۶ سال) در انتشارات یاد شده، عرضه شده است.
در پشت جلد کتاب آمده است:
فُکها سفر مهمی در پیش رو داشتند. وقتی یخها زیر نور صبحگاهی میدرخشید، آنها در ساحل اقیانوس دور هم جمع شده بودند تا سفرشان را آغاز کنند. همه هیجان زده بودند. جز نوکا.
او اصلا دلش نمیخواهد خانه و دوستانش را ترک کند. به نظر شما نوکا با این دلتنگی چطور کنار خواهد آمد؟
کتابهایی که برای کودکان نباید از دست داد
دیگر کتاب منتشر شده در انتشارات میچکا، «هیولای بیرنگ» نوشته سپیده نیکرو با تصویرگری نازنین جمشیدی است که در ۲۴ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۸۰ هزار تومان در دسترس کودکان قرار گرفته است. این کتاب مناسب گروه سنی «ب و ج» است.
در نوشته پشت جلد کتاب آمده است: «هیولای بیرنگ بدجوری لاکیتی را گیر انداخته است. او نمیتواند نفس بکشد.
همهی دوستانش برای کمک آمدهاند.
اما چه کسی از پس هیولای بی رنگ برمیآید؟»
همچنین ناشر درباره کتاب آورده است: «امروزه محیط زیست یکی از دغدغههای اصلی مردم روی کره زمین شده است. چراکه به خاطر کارهایی که انسان انجام داده این محیط زیست حسابی به خطر افتاده است و اگر کسی کاری نکند و دست نجنباند دیر نیست که دیگر هیچ انسانی نتواند روی کره زمین زندگی کند.
هنوز هم که کره دیگری برای زندگی پیدا نشده است. تازه اگر هم جایی پیدا شود که در دسترس باشد رفتن به آنجا کاری سخت و دشوار است. پس حالا که ما انسانها متوجه شدهایم فعلاً جز کره زمین جایی برای زندگی نداریم چرا به فکر آن نباشیم.
سپیده نیکرو در این داستان خواسته است به همین نکته اشاره کند. داستان اسم جالبی دارد. خیلی سخت نیست که زود متوجه شویم این هیولای بی رنگ چیست؟ بهراستی هم آن را باید هیولا دانست چرا که پلاستیکها بدترین دشمن محیط زیست هستند. چرا که خیلی دیر تجزیه میشوند و پس از تجزیه هم باز میتوانند برای محیط زیست خطرناک باشند.
این بزرگترین لطمه به محیط زیست و جانداران است. چه آنهایی که در خشکی هستند و چه آنهایی که در دریا زندگی میکنند.
یکی از مهمترین دلایل وجود این خطر، بیرنگ و شفاف بودن این مواد است. مخصوصا زمانیکه در آب به سختی دیده میشوند و گرفتاریهای بزرگتری ایجاد میکنند. تردیدی نیست که موجودات دریا به همین دلیل متوجه آنها نمیشوند و به دامشان میافتند.
اگر هم آن موجود بزرگ باشد و پلاستیک نتواند مثل شخصیت این داستان او را به دام بیندازد؛ ممکن است وارد شکمش شود. پرندگان و ماهیان زیادی دیدهشدهاند که به خاطر بلعیدن پلاستیکها که توسط انسان رهاشدهاند دچار خفگی یا مسمومیت شده و جانشان را از دست دادهاند.»
کتابهایی که برای کودکان نباید از دست داد
همچنین کتاب «چه کسی میتواند به یک خرس قطبی کمک کند؟» نوشته جبار شافعیزاده با تصویرگری ویدا کریمی با موضوع محیط زیست با قیمت ۹۰ هزار تومان برای کودکان ۵ تا ۷ سال در انتشارات میچکا منتشر شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب عنوان شده است: «یخهای قطب، براثر گرما، آب شده و خرس قطبی خانهاش را از دست داده است.
او حالا دنبال جایی میگردد تا در آن زندگی کند. چگونه میتوان برای او خانه ساخت؟
آیا راهی برای کمک کردن به او وجود دارد؟
شما چه فکر میکنید؟»
از سوی انتشارات میچکا منتشر شد؛
دو اثر تألیفی جدید با دغدغه محیطزیستی در بازار کتاب کودک ایران میچکا
نویسنده: بدون نام
:::: منبع: ایبنا ::::
دو کتاب کودک «هیولای بیرنگ» و «پسر و دوچرخه» به قلم سپیده نیکرو با تصویرگری نازنین جمشیدی از سوی انتشارات میچکا منتشر شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دو کتاب مصور «هیولای بیرنگ» و «پسر و دوچرخه» به قلم سپیده نیکرو با تصویرگری نازنین جمشیدی به کوشش انتشارات میچکا روانه بازار کتاب کودک ایران شد. این دو کتاب که در هیاهوی روزهای پایانی اسفند ۱۴۰۲ منتشر شدند، برای گروه سنی ۵ سال به بالا مناسب هستند.
کتاب «هیولای بیرنگ» روایت لاکپشتی به نام لاکیتی است که توسط چیزی که حیوانات به آن هیولای بیرنگ میگویند گرفتار شده است. این کتاب زیستمحیطی، کودکان را به توجه درباره زبالههایی که در طبیعت رها شدهاند تشویق میکند.
انتشارات میچکا در معرفی این کتاب آورده است: لاکیتی لاکپشتی بود که هم توی آب زندگی میکرد و هم توی خشکی. او هر روز صبح که بیدار میشد اول میرفت داخل آب و بعد آرامآرام دنبال غذا میگشت. یک روز وقتی داشت شنا میکرد افتاد توی چیزی. دستوپایش گیر کرد و همهجا کمی تیره شد. لاکیتی بهزحمت خودش را به کنار برکه رساند اما هر کاری کرد نتوانست از دست چیزی که او را گرفتار کرده بود، خلاص شود. او خیلی ترسیده بود پس تا توانست داد زد. چند دقیقه نگذشت که یک لاکپشت نفسنفسزنان از آن دورها پیدایش شد. لاکیتی به او گفت چیزی را که رویش افتاده بردارد؛ اما لاکپشت نتوانست کاری بکند. وقتی ماهیها به کنار آب آمدند، معلوم شد که آنها هیولاهای بیرنگی هستند که بهتازگی توی آب خیلی زیاد شدهاند.
هفته پیش هم یک ماهی به خاطر گیر افتادن در چنگ یکی از همین هیولاهای بیرنگ جانش را از دستداده بود. نجات از دست این هیولای بیرنگ کار سادهای نبود؛ حتی قورباغه سبز هم نتوانست کاری بکند. از دست مرغ ماهیخوار هم کاری برنیامد تا اینکه یک سگ دواندوان رسید. اینکه سگ چه کرده و آیا لاکیتی توانست از دست این هیولای بیرنگ خلاص شود را باید در ادامه داستان بخوانید.
موضوع کتاب «پسر و دوچرخه» عصبانیت است؛ اینکه ما در مواقع عصبانیت و دعوا چه برخوردی میکنیم؟ روند اندیشیدن ما در عصبانیت به چه صورت است؟ چطور این احساسات روی قضاوت ما از کل ماجرا تأثیر میگذارند؟ و چطور گذشتن زمان به ما کمک میکند واقعبینانهتر به موضوع دعوا فکر کنیم و برای آشتی آماده شویم؟
در معرفی این کتاب نیز آمده است: دوچرخه، خسته به کنج دیوار پیادهرو تکیه داده بود. پسر لگدی نثارش کرد و گفت: «آماده شو، باید برویم.». دوچرخه از جایش تکان نخورد، محکم به دیوار چسبیده بود؛ اما پسر زورش زیادتر بود. بهراحتی او را از دیوار جدا کرد، سوارش شد و راه افتاد. دوچرخه در مسیر میخی روی زمین دید. با کنجکاوی به طرفش رفت و فسی پنچر شد؛ دردش آمد اما خوشحال بود. چرا خوشحال بود؟ چون از بس سواری داده بود خسته شده بود، او هم به استراحت احتیاج داشت. پسر خم شد و به چرخ نگاه کرد. با دیدن پنچری آه از نهادش برآمد. حالا باید دوچرخه را به دست میگرفت و به سمت یک دوچرخهسازی میرفت تا پنچری آن را بگیرد. بین راه پسر و دوچرخه با خودشان زمزمه میکردند و از همدیگر شکایت داشتند. درواقع هر کدام دیگری را در وضعیت موجود مقصر میدانست. تا اینکه به دوچرخهسازی رسیدند و ماجرا جور دیگری رقم خورد.
امروزه در حاشیه بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک، زبالهدانیهایی به چشم میخورند که کوهی از زبالههای ماشینی را در خود جای دادهاند. ماشینها، وسایل برقی اسقاطی و … درست است که بسیاری از این وسایل از کار افتادهاند؛ اما اگر در زمان حیاتشان به شکل بهتری از آنها استفاده میشد یا مراقبت بهتری از آنها میشد شاید هنوز هم قابل استفاده بودند و به این زودی سر از زبالهدانی در نمیآوردند و کوههای زباله هم محیطهای زیستی را تبدیل به منظرههای زشت و نفرتانگیز نمیکردند.
انتشارات میچکا (واحد کودک و نوجوان مبتکران)، دو کتاب «هیولای بیرنگ» و «پسر و دوچرخه» را هر کدام در ۲۴ صفحه مصور رنگی و به بهای ۸۰ هزارتومان منتشر و در بازار کتاب کودک ایران عرضه کرده است.