بهترین دوست من
قصه در کتاب “بهترین دوست من” اینطور روایت میشود: روزی روزگاری خرگوشی بود که توی یک سیب زندگی میکرد.
یک روز خرگوش داستان ما یک تخممرغ پیدا کرد. آن را برداشت و با خودش به خانه برد و غذایش را با او قسمت کرد. آنها کمکم دوست شدند و باهم از همهچیز لذت میبردند.
کمکم دوستهای خرگوش با تخممرغ دوست شدند. خرگوش و تخممرغ باهم به گردشهای طولانی میرفتند و خرگوش همیشه مواظب بود که تخممرغ نشکند. تا اینکه یک روز سایه سیاهی روی سر آنها افتاد…
بهترین دوست من چه کسی میتواند باشد؟
دوستی و روابط انسانی یکی از زیباترین بخشهای زندگی هرکس است. یک دوست خوب و یک رابطهی درست و سالم میتواند بسیاری از مشکلات و گرفتاریهای مارا حل کند. البته منظور از حل مشکلات حتما کمک کردن مادی یا معنوی نیست.
وقتی انسان در روابط سالم و پرمهری قرار میگیرد، نیازهای روانیاش تامین شده و حتی فکرش بهتر و وسیعتر کار میکند.
برای کودکان هم این مسئله قابل توجه است و مصداق دارد. کودکان با برقراری ارتباط با همسالان خود، آموزشهایی میبینند که برایشان مفید است. محبت را تمرین میکنند و همکاری را میآموزند. دلسوزی، تعهد، صداقت و … یاد میگیرند و در واقع رشد کاملتری پیدا میکنند.
دوستها لازم نیست حتما انسان باشند. گاهی دوستی بین انسان و حیوان اتفاق میافتد. بچهها در این داستان یاد میگیرند حتی اگر دوستشان از جنس خودشان هم نباشد، نباید حس مالکیت به او داشته باشند. در واقع دوست موجودی است که قرار براین دارد که در کنار ما باشد و اسیر کردن و در اختیار گرفتن زندگیاش کار درستی نیست.
اگر خوب به این مفهوم نگاه کنیم، درمییابیم که هدف داستان این است؛ اگر کسی را دوست داری. از بودن با او احساس خوبی داری، باید او را آزاد بگذاری. در این صورت خواهی دید که دوستی پایدار و همیشگی نصیب میشود. درست مثل تصویر آخر کتاب بهترین دوست من!
پشت جلد
همه چیز تغییر میکند، جز دوستی.
بیشتر بخوانید
*اگر درباره دوستی بین بچهها، کتابی خواندنی خواستید، شما را به این صفحه هدایت میکنیم.*
سهیلا –
مفهوم دوست و وفاداری در دوستی روخیلی خوب بیان کرده این کتاب