قصه کتاب پادشاه کوچک اینگونه است: یکروز پسر کوچولوی قصه به پدرو مادرش گفت: «من دیگر نمیخواهم یک پسر کوچولو باشم.» آنها پرسیدند: «پس میخواهی چه کسی باشی؟»
پسر کوچولو با صدای بلند گفت: «من میخواهم یک پادشاه باشم.»
اگر با دقت به رابطه پدر و مادرها با بچه ها امروز نگاه کنیم، متوجه میشویم کودکان در خانه و خانواده به شکل نامحسوسی حکمرانی میکنند.
این سبک رفتار یا تریبت ویژگی نسل امروز است و همانطور که میدانید از نگاه کارشناسان و روانشناسان نکوهیده.
نویسنده در پادشاه کوچک همین را به تصویر کشیده که چطور میشود با این روحیه در کودکان مواجه شد بدون آنکه به آن ها آسیبی وارد شود؟
البته کودکان هم میآموزند ضمن عدم خودسانسوری آن را ابراز کنند. زیرا این وظیفه والدین است که بتوانند راهکاری برای آن پیدا کنند.
از سویی والدین به دلیل عشق بی حد و حصرشان به کودکان با آنها مثل شاهزادهها برخورد میکنند و متوجه نیستند که این رفتار آیندهی فرزندشان را تحت تاثیر منفی خود قرار خواهد داد.
والدین باید بدانند، فراهم کردن رفاه بیش از حد برای کودکان و پذیرفتن هر درخواست آنها زمینههای آسیبهایی را در آنها ایجاد خواهد کرد و البته که کودکان هم باید یادبگیرند با پادشاه بودن خیلی چیزهای مهمتر و زیباتری را ممکن است ازدست بدهند.
قدرتمند بودن به معنای داشتن هرچیزی نیست.
تصویرگر کتاب پادشاه کوچک در ۲۴صفحه، تمام ذهنیتهای یک کودک خردسال از آرزویش را با ظرافتی رنگارنگ به تصویر کشیده است. تصاویری از که در هر صفحه تمام جزئیات این خیالپردازی به شکلی کاملا حرفهای به خواننده نشان میدهد.
گروه مدیای نشر میچکا برای این کتاب یک انیمیشن هم تهیه کرده است که با کلیک بر روی علامت تماشای ویدئو روی تصویر جلد اصلی می توانید آن را ببینید. در غیر این صورت به آپارات یا اینستاگرام میچکا سر بزنید.
پشت جلد پادشاه کوچک
پسر کوچولو پادشاه شده؛ با تاج وتخت و شمشیر.
اما پادشاه بودن به همین راحتی نیست.
پسرکوچولو میخواهد با دوستانش بازی کند، ولی پادشاهان که نمیتوانند تخت پادشاهی را ترک کنند…
بیشتر بخوانیم
درباره نویسنده این اثر اینجا را مطالعه بفرمائید.
شیر سی –
من این کتاب و از طریق همین سایت خریداری کردم و برام جالب بود و برای بچه ام شنیدنی. ممنون از نشر میچکا