کتاب ستاره و مرد جوان

(قصه‌ها و افسانه‌های مردم دنیا (پرو))

در جلگه‌های بلند کوه آند در کشور پرو، زن و شوهرِکشاورزی در فقر زندگی می‌کردند. آن‌ها از مال دنیا تنها یک مزرعه کوچک سیب‌زمینی داشتند و البته یک پسر به نام آلونسو. کار پسر رسیدگی به این مزرعه بود.

یک روز صبح وقتی پدر و مادر از خواب بیدار شدند با تعجب دیدند که مزرعه زیر و رو شده است و سیب‌زمینی‌هایشان به غارت رفته. پدر آلونسو خیلی خشمگین شد. او فریاد زد که حساب راهزن‌های پست‌فطرت را می‌رسد بعد هم به آلونسو گفت: باید شب کنار مزرعه بیدار بماند و کشیک بدهد. آلونسو چیزهای عجیبی دید که باور نمی‌کرد؛

او دید که ستاره‌ها یکی‌یکی از آسمان به زمین می‌آیند و به شکل دختران جوان پدیدار می‌شوند. آن‌ها لباس‌های نقره‌ای با شکوهی به تن داشتند و … .

افسانه‌ها و حکایت‌های ملل مختلف گاهی شباهت زیادی به هم دارند. بارها شده است که افسانه‌ای از ایران را خوانده باشیم و نمونه خارجی آن را مثلاً در کشور ایتالیا دیده باشیم. یکی از دلایل آن سفر انسان‌ها با افسانه‌هایشان به سرزمین‌های دیگر است.

همان‌طور که می‌دانید در گذشته هم مردمان کشورهای مختلف برای بازرگانی، تحصیل یا زندگی به سرزمین‌های دیگر می‌رفتند و آن‌ها افسانه‌های خودشان را با خود می‌بردند یا افسانه‌های سرزمین‌های دیگر را به سرزمین خودشان می‌آوردند. البته در این رفت و آمد گاهی تغییراتی هم به وجود می‌آمد. دلیل این شباهت‌ها این است که خالقان این داستان‌ها و افسانه‌ها، انسان‌ها هستند. آن‌ها با کمک گرفتن از قوه تخیل و دانش زمان خود این حکایت‌ها را می‌ساختند و به همین دلیل افسانه‌ها با وجود شباهت‌های بسیار گاهی تفاوت‌هایی هم با هم داشتند. افسانه‌هایی هم هستند که مختص یک سرزمین هستند و ازنظر طرح و ماجرا هیچ شباهتی به افسانه‌های سرزمین‌های دیگر ندارد.

ماجرای آلونسو و ستارگانِ آسمان هم از آن افسانه‌هایی است که با وجود مضمون مشابه به سایر افسانه‌های کشورهای دیگر تفاوت‌هایی هم با آن‌ها دارد.

این افسانه به ارتباط آسمان و زمین اشاره دارد. این‌که ستاره‌ها می‌توانند موجودات زنده‌ای باشند و به زمین سفر کنند. همان اتفاقی که در افسانه‌ها و حکایات دیگر کشورها می‌افتد.

خواندن چنین افسانه‌هایی که ازنظر ساختار نمونه‌های زیادی در سرزمین‌های دیگر ندارد، باعث می‌شود کودکان با فرهنگ‌های مختلفی آشنا شوند. طریقه‌ی زندگی، کارکردن و حتی آرزوهای آن‌ها را بشناسند. گویی سفری به آن کشور داشته‌اند و با مردمانش زندگی کرده‌اند.

پشت جلد

در زمان‌های خیلی دور کشوری وجود نداشت. فقط کره‌ی زمین بود با کوه‌ها، دریاها و دشت‌هایش.

بعدها، مرزهای جغرافیایی شکل گرفتند و کشورها پدید آمدند. اما مرزها نتوانستندجلو گسترش فرهنگ و ادبیات مردم را بگیرند و قصه‌ها و افسانه‌ها همراه انسان‌ها از مرزها گذشتند.

مجموعه “قصه‌هاو افسانه‌های مردم دنیا” بخشی از فرهنگ مردم دنیاست؛ فرهنگی که باید آن‌را شناخت و با آیین‌ها و باورهای مردمش آشنا شد.