من میتوانم
داستان من میتوانم، قصهی جوجهای بود که با بقیهی جوجهها فرق داشت. از همان ابتدا همهی جوجهها تخمهایشان را شکستند اما او نتوانست.
همه با نوکشان دانه گرفتند، او این توانایی رو نداشت. جوجهها شنا کردند اما او شنا نکرد. آنها آواز خواندند اما او نتوانست.
اغلب، آنکه تا این اندازه ناتوان باشد، خیلی زود نابود میشود، اما جوجهی داستان ما نابود نشد. در واقع او تسلیم نشد.
جوجه در این داستان یک نشانه است. نماد کودکانی که با ناتوانیهایی به دنیا میآیند و از جمع همسالانشان رانده میشوند. جوجه این کتاب میگوید: «با همه ناتوانیها اگر اندکی تخیل داشته باشی میتوانی موفق شوی.»
در یک جمله میتوان گفت؛ کتاب “من میتوانم” دربارهی شخصیتی است که در تنهایی و ناتوانی خودش میشکفد.
کتاب “من میتوانم” با ارائهی داستان سعی دارد تا به کودکان بیاموزد برای رسیدن به اهداف راههای زیادی وجود دارد و نباید با یک بار شکست ناامید شد، باید فکر کرد و راه جدیدی پیدا کرد.
پشت جلد
راههای زیادی برای پروازکردن هست، مهم این است که یکی از آنها را پیدا کنی.
بیشتر بدانید
جایی که ما هستیم و زندگی میکنیم، میتواند دنیایی باشد پر از نقصها و کمبودها. حتی میتواند کودکانی داشته باشد با ویژگیهای خاص و نیازهای خاصتر.
وقتی می گوییم «کودکان با نیازهای ویژه/Kids With Special Needs» این به معنای هر کودکی است که ممکن است به دلیل یک مشکل پزشکی، عاطفی یا یادگیری به کمک اضافی نیاز داشته باشد.
این بچهها نیازهای ویژهای دارند، زیرا ممکن است در زندگی روزمره به دارو، درمان یا کمک اضافی هم نیاز داشته باشند. این کمک اضافی شامل چیزهایی است که دیگر بچهها معمولاً به آنها نیاز ندارند یا فقط هر چند وقت یکبار نیاز دارند.
شبنم –
تصاویر فانتزی داشت
ساناز –
تصاویرش را خیلی دوست داشتم