کتاب اگر من شهردار بشوم

(دیدگاه کاربر 4)

90,000 تومان

دنیای بچه‌ها، جای بی‌غم و شادی است. جایی که فرقی بین انسان‌ها نیست و همه از حقوق برابر برخوردارند. بد نیست قبل از تصمیم‌گیری، سری به این دنیا بزنیم.
  • نویسنده: جهاد درویش
  • تصویرگر: راشین خیریه
  • مترجم: سیامک مظلومی
  • گروه سنی: 7تا 10 سال
  • موضوع: همدلی
  • افتخارات: برنده سیب طلایی دوسالانه‌ی تصویرگری براتیسلاوا/ برگزیده جشنواره رشد کودک در سال93
توضیحات
تصویر کتاب اگر من شهردار بشوم

دیدن فقر در هرجای دنیا دردآور است. مردم از هر قشر و طبقه‌ی جامعه هم که باشند، با دیدن گرسنگی دیگران به فکر می‌افتند که کاش بتوانند کمکی به آنها کنند یا حداقل برای یک وعده‌شان هم که شده غذا تهیه کنند. اما همیشه هم که نمی‌شود تک تک افراد برای سیر کردن آنها اقدام کنند.

این کار هم زمان‌بر است و هم نیاز به سرمایه‌ای دارد که بی انتها باشد. اما قطعا راه بهتری برای مبارزه با این مورد وجود خواهد داشت. مانند انتخاب کردن یک فرد مناسب که با ایده‌هایش بتواند کمکی به همه افراد جامعه کند. آن فرد می‌تواند یک شهردار باشد.

داستان در کتاب اگر من شهردار بشوم این‌طور روایت می‌شود:

جوانا به همراه مادرش برای خرید رفته‌اند. وقتی مادرش سؤال می‌کند که برای شام چه می‌خواهی؛ جوانا می‌گوید: «خب من فیجواد و پیتزا می‌خواهم، ماهی کبابی ترد و سالاد مرغ هم می‌خواهم. چرا می‌خواهم این‌همه چیز بخورم؟ برای این‌که طاقت گرسنگی را ندارم.»

بعدازاین که صندوق ماشین را با انواع غذاها پر کردند، به‌طرف خانه برمی‌گردند. اما خیابان شلوغ است علاوه بر این گروهی از مردم عکس یک نفر را در دست دارند و شعار می‌دهند. وقتی جوانا سؤال می‌کند که مردم چه می‌کنند مادر جواب می‌دهد مبارزه‌ی انتخاباتی است. آن‌ها می‌خواهند شهردار جدیدی انتخاب کند.

به خاطر شلوغی خیابان ناچار می‌شوند از مسیر دیگری بروند. اما در این خیابان جوانا شاهد چیز دیگری است. او آنجا مردمی را با لباس‌های کهنه می‌بینند که خسته و درمانده روی زمین نشسته‌اند. و زنی که با کودک گریانش داخل سطل زباله به دنبال غذا است. دیدن چنین صحنه‌هایی قلب کودکان را بسیار آزرده می‌کند.

البته هر انسان با وجدان بیدار حتما با آگاهی از چنین مسائلی در جامعه نگران و غمگین شده و به فکر چاره می‌افتد. اما کودکان زودتر و بیشتر ناراحت می‌شوند و برای کمک کردن به حل مشکل هیجان بیشتری دارند.

جوانا هم اول از غذا خوردن افتاد ولی وقتی توانست فکرش را جمع کند تصمیم گرفت شهردار شود و برنامه‌ی مفصلی هم برایش نوشت.

زندگی جوانا خیلی شبیه بسیاری از کودکان است که راحت زندگی می‌کنند؛ بهترین غذاها را می‌خورند و در بهترین خانه‌ها در کنار پدر و مادرشان روزگار می‌گذارند. اما کافی است یک‌بار شاهد نابرابری‌های جامعه خود باشند، آنگاه است که دیگر غذا برایشان لذتی ندارد. آن‌ها هرچقدر هم مرفه و بی‌نیاز باشند، نمی‌توانند در مقابل زندگی سخت همنوعان خودشان بی‌تفاوت باشند.

داستان به‌سادگی تمام نشان می‌دهد که چگونه دیدن واقعیت‌های زندگی می‌تواند کودکان را از انسان‌های بی‌حال و راحت‌طلب تبدیل به انسان‌های فعال و کوشا کند. انسان‌هایی که نه‌تنها در مقابل نابرابری‌های ساکت نمی‌مانند، بلکه دست به عمل می‌زنند.

“اگر من شهردار بشوم” درعین‌حال که به کودکان یاد می‌دهد چگونه کودکان در مقابل نابرابری‌های جامعه خود بی‌تفاوت نباشند، یادآوری می‌کند که برای کمک به دیگران نمی‌شود صرفاً معترض بود یا فقط برای گرسنگان غذا درست کرد و به آن‌ها رساند بلکه باید به راه حال‌های بهتری هم فکر کرد.

راه حل‌هایی که حتی همان افراد بی‌خانمان گرسنه هم می‌توانند در آن مشارکت داشته باشند. این کتاب راه مشارکت در جامعه شهری را هم به کودکان می‌آموزد.

بیشتر بخوانید

کتاب من من هستم

 

نظرات (4)

4 دیدگاه برای کتاب اگر من شهردار بشوم

  1. تبسم

    با زبانی شیرین مفاهیم جامعه مدنی را بیان می‌کند.

  2. خلیل

    به نظر من حتما هر فرد جامعه باید یکبار این کتاب رو بخونن

  3. نوشین

    دنیای بچه ها واقعا متفاوت هست/

  4. سونیا

    این که به مشارکت بچه ها در مسایل اجتماعی اشاره کرده را پسندیدم .

دیدگاه خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *