عید نزدیک است و پتسون هنوز خیلی از کارهایش را انجام نداده مخصوصا خریدهایش را. او هنوز فکری برای درخت کریسمس هم نکرده.
پتسون و فیندوس برای جمعآوری شاخهی درخت به جنگل میروند. پتسون مقداری شاخه جمع میکند و در سورتمه می گذارد. هنگام برگشت پای پتسون به سنگی گیر میکند و زمین میخورد از طرفی سورتمه هم سر میخورد و از پشت محکم به پای او برخورد میکند.
پتسون لنگان لنگان خودش را به خانه رساند. ظاهرا خیلی آسیب دیده بود و حالا حالاها نمیتوانست به کارهای عقب مانده رسیدگی کند. فیندوس هم دست به هرکاری میزد، بیشتر خرابکاری به بار میآورد. پس پتسون چارهای ندارد جز این که صبرکند تا پایش خوب شود.
آغاز سال نو در همه فرهنگها همراه با آئین های خاصی است. مراسمی که معمولا با جشن و سرور همراه است. اغلب مردم دنیا این مراسم را با انرژی و توان بالا برگزار میکنند و این فرصت را برای شادمانی در کنار هم غنیمت میشمارند. فرصتی برای دوری از غم و غصه.
یکی از مهمترین و شایعترین مراسم این روزها دید و بازدیدهاست. مردم با دیدار از یکدیگر مخصوصا بزرگترها و احتمالا افراد بیمار شادیهایشان را با یکدیگر نزدیک میشوند. این رسمها نشان از زندگی اجتماعی انسانها دارد و این که آنها قرار نیست در جامعه تنها زندگی کنند. چراکه همکاری و همدلی یکی از ارکان زندگی انسان است.
مامان لی لی –
همه کتابهای این مجموعه رو دخترم داره و خیلی دوسشون داره