گربه خرابکار آبنبات دوست ندارد

به‌طورمعمول بچه‌ها از کتاب‌هایی که در آن شخصیت‌ها، ویژگی‌های خاصی داشته باشند خوششان می‌آید؛

شخصیت‌های مثل ابرقهرمانان. یعنی کسانی که قدرتی ماورایی دارند و می‌توانند در آسمان ها پرواز کند یا در کسری از ثانیه از مکانی به مکان دیگری بروند. اما یک سری شخصیت‌ها یا قهرمانان هم هستند که خیلی معمولی‌اند. آن‌ها قدرت زیادی ندارند، ابرقهرمان نیستند، اما کارهایی می‌کنند که جالب است و بچه‌ها از آن‌ها خوششان می‌آید. این نوع از قهرمانان که زیاد در کتاب‌ها و فیلم‌ها دیده می‌شود، نه در یک کتاب که در چند کتاب خودنمایی کرده و بعد تبدیل به قهرمان محبوب می‌شوند.

«گربه خرابکار» یکی از آن‌هاست. درست است که شخصیت اصلی این مجموعه یک گربه است، اما گربه بهانه‌ای شده تا حرف‌های خیلی مهم و جدی زده شود. موضوعات مطرح شده در هر قسمت از این مجموعه هم برای کودکان مفید است و هم برای بزرگ‌ترها. در اینجا به یک قسمت از آن اشاره می‌کنیم:

در  کتاب “گربه خرابکار آبنبات دوست ندارد” این موضوع مهم مطرح می‌شود که اگر بزرگ‌تری به کودکی درباره خوردن یا نخوردن چیزی، حرفی زد چه باید کرد؟
این بار گربه خرابکار دوست دارد آبنبات بخورد اما عمو موری مانع می‌شود گربه خرابکار گوش نمی‌کند و در پایان متوجه می‌شود چرا به او می‌گفتند که نباید آب‌نبات بخورد.

کتاب “گربه خرابکار آبنبات دوست ندارد” می‌خواهد به کودک بگوید اگر بزرگ‌تری در مورد انجام دادن یا ندادن کاری مانع شد، چه باید بکند. پدر و مادر با خواندن این کتاب متوجه می‌شوند گاهی وقت‌ها حتماً لازم نیست با جنگ‌ودعوا مانع انجام کاری در کودکان شوند. بهتر است در مواردی که خطری برای کودکان نیست بگذارند تا خودشان تجربه کنند.

نیک بروئل هم نویسنده متن‌ها است و هم تصویرگر، به این خاطر متن و تصویر خیلی خوب کنار هم قرارگرفته است و لازم نیست که زیاد توضیح بدهد که گربه وقتی مثلاً خرابکاری کرد چه اتفاقی می‌افتد.

چراکه تمام اتفاقات را نویسنده به تصویر کشیده و فقط چند کلمه آورده که خواننده متوجه شود چه سروصدایی در آن صحنه هست.

عناوین این مجموعه:

– گربه خرابکار

– گربه خرابکار و هاپوی بیچاره

– گربه خرابکار بازی رایانه‌ای را دوست ندارد

– گربه خرابکار و شب کریسمس

– گربه خرابکار برف دوست ندارد

– گربه خرابکار تولدت مبارک

– گربه خرابکار حمام می‌کند

پشت جلد

وقت شام است و پیشی گرسنه است.

پیشی چی باید بخورد؟

ماهی؟ نچ!

گوشت؟ اَی!

هشت‌پا؟ چندش!

پیشی خوب می‌داند دلش چی می‌خواهد: آب‌نبات!

هیچ چیز هم نمی‌تواند جلویش را بگیرد.

نه دوست ندارم!