انیمیشن یک دقیقه صبر کن
مادربزرگ هم با دیدن بدن لاغر اسکلتی آقای کالاورا فهمید که او چه کسی است. آقای کالاورا آمده بود او را برای همیشه با خودش ببرد. مادربزرگ چارهای نداشت باید با او میرفت درعینحال کلی هم کار داشت. برای همین به آقای کالاورا گفت: «همینالان با تو میآیم فقط یک دقیقه صبر کن تا… .»