در دره‌ی آسیاب، سرو کله‌ی دستگاه‌های همه‌کاره‌ی عجیب و غریبی پیدا می‌شود. دستگاه‌هایی که هر کاری از آن‌ها ساخته است. کم‌کم مردم دهکده رؤیاهایشان را فراموش می‌کنند. آسیاب قدیمی و حتی بادی که آن را می‌چرخاند، از یاد می‌رود...
دره آسیاب (2)

در گوشه‌ای از روستا یکی هست که هنوز رؤیاهایش را فراموش نکرده است. او آنا خیاط دهکده است. تلاش آنا شگفت‌انگیز است و می‌تواند به ما چیزهای زیادی را بیاموزد تا قدر رویاهای‌مان را بدانیم. شاید این داشته‌ی ذهنی بشری ثروت عظیمی باشد که روزی نجات‌مان بدهد.

بخواهیم یا نخواهیم رویا نقش بسیار مهمی در زندگی ما دارد. دنیای بدون رویا را می‌توانید تصور کنید؟

ابزار و دستگاه‌های مدرنی که امروزه در اختیار ما هستند، همه‌چیز را دگرگون کرده‌اند. امروزه بشر برای تهیه مایحتاج خود به انجام خیلی کارهای دیگر نیاز ندارد. او احتیاج ندارد در خانه نان بپزد یا خودش لباسش را بدوزد. کافی است به نانوایی محل برود و تازه‌ترین نان را بگیرد و… .

این زندگی مدرن امروزه به مذاق بسیاری از ما خوش‌آیند است. اما اگر با دقت نگاه کنیم، یکی از دلایل مصرف‌گرایی در جوامع امروز، همین آماده بودنِ هرکالا یا خواسته‌ای است که مایحتاج ما را تشکیل می‌دهد.

شاید اگر برای به‌دست آوردن آن‌ها به مهارت دست‌های خودمان نیاز بود، مصرف‌گرایی کاهش می‌یافت و زباله‌ی کمتری تولید می‌شد. اما روح کتاب دره‌ی آسیاب فقط این نیست. بلکه کتاب درباره‌ی تأثیر زندگی مدرن و مصرف‌گرایی بر جنبه‌ی مهمی از زندگی ماست.

در کتاب دره‌ی آسیاب، سرو کله‌ی دستگاه‌های همه‌کاره‌ی عجیب و غریبی پیدا می‌شود. دستگاه‌هایی که هر کاری از آن‌ها ساخته است. کم‌کم مردم دهکده رؤیاهایشان را فراموش می‌کنند. آسیاب قدیمی و حتی بادی که آن را می‌چرخاند، از یاد می‌رود.

اما در گوشه‌ای از روستا یکی هست که هنوز رؤیاهایش را فراموش نکرده است. او آنا خیاط دهکده است. تلاش آنا شگفت‌انگیز است و می‌تواند به ما چیزهای زیادی را بیاموزد تا قدر رویاهای‌مان را بدانیم. شاید این داشته‌ی ذهنی بشری ثروت عظیمی باشد که روزی نجات‌مان بدهد.

هر چند زندگی بدون رویا ممکن است، اما باید گفت دشوار است. بهتر است به کودکان‌مان رویاپردازی را بیاموزیم که آینده‌ی بدون رویا، جامعه‌ی بدون رویا را رقم می‌زند و حتماً زندگی دیگر دشوار نخواهد بود، بلکه وحشتناک می‌شود.

این کتاب در اوج لطافت و زیبایی اجزایش را چنان دقیق چیده است که واقعا روح را می‌نوازد. از جمله آن که تصاویر کتاب دره‌ی آسیاب مانند داستانش خیال‌انگیز و زیباست. روحی که در رنگ‌ها و جزئیات این تصاویر جاریست، خواننده را مجذوب خود می‌کند.

پشت جلد کتاب دره‌ی آسیاب

زندگی زنان مردان و بچه‌های دهکده‌ی دره‌ی آسیاب خیلی معمولی و عادی بود. تا این که یک روز دستگاه‌های عجیب و غریبی به آن‌جا آمدند.

فقط فشار یک دکمه کافی بود تا همه کارهای ساکنین دره‌ی آسیاب به طور کامل انجام شود و در این‌جا بود که مردم یواش‌یواش رویاهایشان را از یاد بردند. همه؟

از اینجا به سبد خود اضافه کنید

انیمیشن دره‌ی آسیاب

هر چند زندگی بدون رویا ممکن است، اما باید گفت دشوار است. بهتر است به کودکان‌مان رویاپردازی را بیاموزیم که آینده‌ی بدون رویا، جامعه‌ی بدون رویا را رقم می‌زند و حتماً زندگی دیگر دشوار نخواهد بود، بلکه وحشتناک می‌شود.

کتاب دره‌ی آسیاب در رسانه‌ها

معرفی نامزدهای «گروه کودک و نوجوان کتاب سال ۱۴۰۲»

آنا و نجات دهکده/ «دره‌ی آسیاب» از رویاهای فراموش‌شده می‌گوید

نویسنده: بدون نام

:::: منبع: ایبنا ::::

کتاب «دره‌ی آسیاب» در بخش «داستان ترجمه» گروه کودک و نوجوان چهل‌ویکمین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران نامزد شده است. در این مطلب با محتوای آن بیشتر آشنا می‌شوید.

‌به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): کتاب «دره‌ی آسیاب» نوشته نوئلیا بلانکو است که بی‌تا حسینی آن را ترجمه کرده. این کتاب از سوی انتشارات میچکا منتشر شده است.

ابزار و دستگاه‌های مدرنی که امروزه در اختیار ما هستند، همه‌چیز را دگرگون کرده‌اند. امروزه بشر برای تهیه مایحتاج خود به انجام خیلی کارهای دیگر نیاز ندارد. او احتیاج ندارد در خانه نان بپزد یا خودش لباسش را بدوزد. کافی است به نانوایی محل برود و تازه‌ترین نان را بگیرد و….

این زندگی مدرن امروزه به مذاق بسیاری از ما خوش‌آیند است؛ اما اگر با دقت نگاه کنیم، یکی از دلایل مصرف‌گرایی در جوامع امروز، همین آماده بودنِ هر کالا یا خواسته‌ای است که مایحتاج ما را تشکیل می‌دهد.

شاید اگر برای به‌دست آوردن آن‌ها به مهارت دست‌های خودمان نیاز بود، مصرف‌گرایی کاهش می‌یافت و زباله کمتری تولید می‌شد؛ اما روح کتاب «دره‌ی آسیاب» فقط این نیست. بلکه کتاب درباره تأثیر زندگی مدرن و مصرف‌گرایی بر جنبه مهمی از زندگی ماست.

در کتاب «دره‌ی آسیاب»، سروکله دستگاه‌های همه‌کاره عجیب‌وغریبی پیدا می‌شود؛ دستگاه‌هایی که هر کاری از آن‌ها ساخته است. کم‌کم مردم دهکده رؤیاهایشان را فراموش می‌کنند.

آسیاب قدیمی و حتی بادی که آن را می‌چرخاند، از یاد می‌رود؛ اما در گوشه‌ای از روستا یکی هست که هنوز رؤیاهایش را فراموش نکرده است. او آنا خیاط دهکده است. تلاش آنا شگفت‌انگیز است و می‌تواند به ما چیزهای زیادی را بیاموزد تا قدر رویاهایمان را بدانیم. شاید این داشته ذهنی بشری ثروت عظیمی باشد که روزی نجات‌مان بدهد.

هر چند زندگی بدون رؤیا ممکن است؛ اما باید گفت دشوار است. بهتر است به کودکان‌مان رویاپردازی را بیاموزیم که آینده بدون رویا، جامعه بدون رویا را رقم می‌زند و حتماً زندگی دیگر دشوار نخواهد بود، بلکه وحشتناک می‌شود.
آنا و نجات دهکده/ «دره‌ی آسیاب» از رویاهای فراموش‌شده می‌گوید

این کتاب در اوج لطافت و زیبایی اجزایش را چنان دقیق چیده است که واقعاً روح را می‌نوازد. از جمله آنکه تصاویر کتاب «دره‌ی آسیاب» مانند داستانش خیال‌انگیز و زیباست. روحی که در رنگ‌ها و جزئیات این تصاویر جاریست، خواننده را مجذوب خود می‌کند. 

دره آسیاب 1

معرفی و نقد و بررسی کتاب دره‌ی آسیاب در سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)

 شاخه‌ای کوچک از امید

نویسنده: هما احمدی

:::: منبع: ایبنا ::::

رویا بنیان کودکی است. برای کودک مرزی میان رویا و واقعیت وجود ندارد و این همان بخش خلاقانه و زیبای کودکی است. روزمرگی، درک ما از وضع موجود را به عنوان واقعیت به خورد ما می‌دهد و زندگی روزمره، رویاها را از ما دور می‌کند. نتیجه رویاپردازی انسان کشف یا اختراع جدید، تلاش برای تغییر اجتماعی، مطالبه‌گری یا خلق اثر ادبی یا هنری است.

درواقع رویا زیربنای تمام تلاش انسان برای تغییر و خلق است. گاهی تغییر در حوزه علم اتفاق می‌افتد، گاهی در حوزه مناسبات انسانی یا اجتماعی و گاهی رویاهای انسان به خلق آثار ادبی و هنری منجر می‌شود. انسان با رویاهای خود، دست به ساخت ابزار می‌زند. او هر روز ابزارهای بیشتری می‌سازد. تاریخ نشان داده که گاهی آنچه برساخت انسان بوده، مشکلاتی برای او به‌وجود آورده است.

«دره آسیاب»، روایت یکی از مشکلاتی است که انسان با ابزار ساخت دست خود پیدا می‌کند؛ مشکلی که شاید این‌روزها با مطرح شدن هوش مصنوعی، بیشتر به چشم می‌آید.

در کتاب «دره آسیاب»، ماشین‌های ساخت انسان آنقدر پیشرفت کرده بودند که توانستند بار احساسات مردم را هم بر دوش بکشند. آنها حتی به جای مردم می‌خندیدند. وقتی خنده و احساس از زندگی مردم بیرون رفت و برون‌سپاری شد، رویا نیز از دهکده رخت بربست.

باختین، منتقد بزرگ روس در اندیشه خود مفهومی به عنوان «کارناوال» دارد. «کارناوال» مفهومی پیچیده است و به اجمال باختین معتقد است کارناوال، جشنواره‌ای است که سنت‌های خشک و سخت و ساختار طبقاتی را با خنده نقد می‌کند. درواقع مفهوم محوری کارناوال خنده است. در «دره آسیاب» نیز خنده به عنوان احساسی اساسی از دست می‌رود و همه‌چیز جدی و طبقاتی می‌شود. البته خنده در نظریه باختین به مفهوم تمسخر یا هجو نیست،؛ بلکه خنده‌ای جمعی و رهایی‌بخش و خلاقانه است.

همچنین نوئلیا بلانکو، نویسنده سعی کرده است بین وزیدن باد و فوت کردن گل‌های قاصدک به نیت برآورده شدن آرزوها ارتباط ایجاد کند. وقتی آرزویی نیست، کسی گل‌های قاصدک را فوت نمی‌کند و باد که گویی قدرتش را از نیروی آرزوها و رویاهای عمومی می‌گیرد، دیگر نمی‌وزد. نوزیدن باد هم ماجرایی در پی خود دارد! باد باید آسیاب بادی ده را بچرخاند. آسیاب بادی، نمادی از تولید و خلاقیت مردم ساکن دره است. آسیاب از کار می‌افتد و ماشین‌های هوشمند همه کارها را انجام می‌دهند.

ولی کار مردم روستا اینجا تمام نمی‌شود: «هنوز کمی باد می‌آمد»!

هرچند مخاطب در چند صفحه قبل متوجه می‌شود در خود دره حتی نسیم کوچکی هم نمی‌وزد؛ اما در حاشیه‌های دره «هنوز کمی باد می‌آمد».

امید در این داستان کوچک و جذاب در اوج ناامیدی در حاشیه‌ها خفته است. امید همان‌جایی است که کمتر دیده شده است: در حاشیه. آنجا گویی هنوز رویا و خیال هست. خیاط روستا، دختری است که کارش را حفظ کرده است. گویی در برهوتی که هیچ اتفاق خوبی در جریان نیست، شاخه کوچک امید از زیر سنگی سر زده است. همین شاخه کوچک، رویا را به دره برمی‌گرداند و چرخ آسیاب را می‌گرداند و چیزی که به او در این مسیر کمک می‌کند، یک غول است!

غول خودش آرزویی دارد. او می‌خواهد پرواز کند و دختر برای حل مشکل او نیاز دارد از باد کمک بگیرد. دختر تمام تلاشش را برای تحقق آرزوی غول انجام می‌دهد. او برای آرزوی دیگری تلاش می‌کند؛ اما نتیجه‌اش نجات همه دره می‌شود. در داستان‌های کهن، غول‌ها مسئول برآورده کردن آرزوهای انسان هستند؛ اما اینجا، انسان آرزوی غول‌ها را نیز برآورده می‌کند.۱۶ ۱۷

دره آسیاب 3

آنچه اهالی دره را نجات می‌دهد، تخیل و رویاپردازی و ارزش قائل شدن برای رویاهای دیگران است؛ گویی برای نجات، باید به کودکی بازگشت.

نوئلیا بلانکو نویسنده آرژانتینی و والریا دوکامپو، تصویرگر شناخته‌شده آرژانتینی این داستان، توانسته‌اند با داستانی ساده، از مفاهیمی اساسی با کودک سخن بگوید.

ترجمه خوب و خواندنی بی‌تا حسینی نیز این کتاب را برای کودکان ایرانی ملموس کرده است. البته نکته بسیار مهم درباره این اثر، رعایت حق کپی‌رایت توسط نشر میچکا است؛ هرچند بهتر بود برخی ایرادهای ویرایشی در کتاب نمی‌بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *