وقتی که فیندوس کوچولو غیبش زد
پتسون پیرمردی روستایی است که تنها زندگی میکند. همسایهاش؛خانم آندرسون، برایش گربهی کوچولویی هدیه میآورد و پتسون با وجود فیندوس کوچولوی گربه، دیگر احساس تنهایی
پدر، پرچین و پسرها
کشاورزی با سه پسرش در مزرعه زندگی و سخت کار می کردند، او حیوانات را خیلی دوست داشت و از افزایش مرغ و خروس ها
عروسکم داگر
“دیو” یک سگ عروسکی قهوه ای خیلی کهنه با یک گوش شل و ول رو به پائین ویک گوش رو به بالا بنام داگر دارد
یک دقیقه صبر کن و یک مطلب بیشتر بخوان
کتاب «یک دقیقه صبر کن» براساس یک قصه فلکلور مکزیکی نوشته شده است. مادر بزرگ بیتل، صبح که از خواب بیدار شد، صدای زنگ در
کیت، گربه و ماه
در یک شب مهتابی که همهی خانواده در خواب و رویا فرو رفتهاند، کیت با صدای گربه از خواب میپرد: « میو، میو»
کیت
شازده غوک شاخدار
روایتی از شاهزاده قورباغه. شخصیت اصلی آن دختری به نام رباجو عاشق سوارکاری، کمنداندازی، نواختن گیتار و خواندن آواز است. در روزی توفانی، کلاه تازهاش
ایزی و راسو
ایزی دختر کوچکی است که از خیلی چیزها می ترسد. او از تاریکی، عنکبوت، از اشتباه کردن هنگامی که نقاشی می کشد، از افتادن وقتی
خواب خرس مهتابی
یک روز یک کانگورو با بچه ای که در کیسه داشت، از باغ وحش فرار کرد و رفت توی حیاط خانه ی خرس. پرنده کوچولو

جیپ و داستان زندگی او
جیپ پسر یتیم ۱۲ ساله ای است که وقتی ۲ – ۳ سال بیشتر نداشت، از پشت گاری در حال حرکت به زمین می افتد.