«مهتاب و دکمه‌ی قرمز»کتابی برای خیال‌بازی‌ و قصه‌سازی است

در بخشی از متن کتاب می‌خوانیم: «کلاغ دکمه را زیر بالش قایم کرد و گفت: اِهِکی! معلوم است که نمی‌دهم. برای گیلی‌گیلی آوردم. تو ندیدیش؟ قورباغه به آسمان نگاهی کرد و با بدجنسی گفت: ندیدم. یعنی چرا دیدم، بیچاره صبح زود افتاد تو تور ماهیگیر…